مطالعات زیادی که طی سالهای اخیر انجام شده است، نشان میدهد که برابری جنسیتی منجر به شکلگیری “اقتصاد هوشمند” میشود. یعنی تنها در یک اقتصاد هوشمند و آگاه نسبت به همه ظرفیتهای اقتصادی جامعه است که برابری جنسیتی دیده میشود. چون برابری جنسیتی امروزه با مشارکت اقتصادی زنان است که شکل واقعی به خود میگیرد. مسئلهای که هنوز در بسیاری از کشورها نادیده گرفته میشود و از نیرو و توان فکری ۵۰درصد جامعه یا استفاده نمیکنند یا به صورت محدود به آن توجه دارند.
راه رشد جامعه از مسیر افزایش مشارکت اقتصادی زنان میگذرد
بنابراین ظرفیتهای به کار گرفته نشده زنان یک فرصت از دست رفته در مسیر رشد و توسعه اقتصادی در جهان به شمار میآید. اما شاید این سوال ایجاد شده باشد که اصولا افزایش مشارکت زنان در جامعه و در اقتصاد، چه پیامدهای مثبتی به همراه دارد؟
براساس مطالعات کارشناسیشده و بنابر تجاربی که در ثبت شده است، مشخص شده که مشارکت اقتصادی زنان بهرهوری کشاورزی را افزایش میدهد، ایجاد بنگاههای اقتصادی در سطوح بسیار کوچک، کوچک و متوسط را ممکن میسازد و اوضاع مدیریت کسبوکار و بازگشت سرمایه را نیز بهبود میبخشد.
سرمایهگذاری برای افزایش مشارکت اقتصادی زنان
علاوه بر بهبود رشد اقتصادی، سرمایهگذاری روی زنان اثرات گوناگونی دارد: بانوان بخش بزرگی از درآمد خود را دوباره به چرخه خانواده و جامعه خویش بازمیگردانند. زنان همچنین نقشی کلیدی و پررنگ در ایجاد صلح و ثبات جوامع دارند؛ امری که در رشد اقتصادی یک جامعه مهم و اثرگذار است. اما نگاه سرمایهگذاران که اغلب مرد هستند، کماکان به زنان و ایدههای آنها، نگاهی با شک و تردید بوده است.
صلح در جامعه میتواند به رفع تنشهای اجتماعی و مشکلات روحی و روانی منجر شود. این صلح تنها در سایه افزایش مشارکت اقتصادی زنان به دست میآید. مشارکت اقتصادی هم به خودی خود منجر به افزایش مشارکت اجتماعی زنان میشود. اگر زنان در سطوح مختلف جامعه حضور چشمگیری داشته باشند، میتوانند با مدیریت خود موجب کاهش روندهای تنشآفرین شوند. آنها به جزییاتی توجه میکنند که مدیران مرد کمتر به آن توجه دارند.
اما تاکنون این تواناییها در بسیاری از کشورها جهان پذیرفته نشده است. بنابراین حضور و مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی همچنان بیمفهوم است. همین امر موجب شده تا زنان کماکان در مسیر تلاش برای راهاندازی کسبوکارهای تازه یا توسعه کسبوکارهای موجود با موانع زیادی روبهرو هستند. مواردی که موجب کاهش مشارکت اقتصادی زنان شده است. قوانین تبعیضآمیز، مقررات و شرایط کسبوکار و نیز سختی دسترسی به حقوق، مال و اموال، آموزش، فناوری، بازارها، کارشناسان و شبکهها از جمله سختترین سدهای پیش روی زنان در راه مشارکتهای اقتصادی است.
مشارکت اقتصادی زنان یعنی قدرت اقتصادی آنها
سرمایهگذاریها برای پیشبرد فرصتهای اقتصادی زنانه موارد زیر را شامل میشود:
تساوی مالی: پشتیبانی از تلاشها برای افزایش دسترسی زنان به خدمات مالی به صورت مساوی با مردان؛ مثل کارتهای اعتباری، پساندازها، بیمه و سیستمهای پرداخت از طریق به روز کردن مقررات، فناوری و افزایش سواد مالی.
زنان و کشاورزی: پررنگ کردن نقش زنان در توسعه کشاورزی و امنیت غذایی و نیز برنامهها و سیاستهای تشویقی برای کشاورزان زن و کسبوکارهای کشاورزی که مالکیت آنها در اختیار زنان است.
رشد بنگاههای اقتصادی: پشتیبانی از سازمانهای مردم نهاد، انجمنهای صنعتی و شرکتهایی که در تدوین سیاستها و برنامههای حمایتی از مشارکت زنان در اقتصاد کوشا هستند. از جمله فعالیتهای این نوع سازمانها اصلاح قوانین تبعیضآمیز و نیز قوانینی است که دسترسی زنان به سرمایه، مالکیت زمین و ارث را محدود میکند. همچنین در پیش گرفتن سیاستهایی برای آسانسازی راه اندازی بنگاههای اقتصادی کوچک از دیگر اقدامات موثر این نهادها در این زمینه است.
دسترسی به فناوری: هرچه کمتر کردن شکاف میان دسترسی زنان نسبت به مردان به تلفن همراه، اینترنت و سایر فناوریهای مورد نیاز امروز با از میان برداشتن موانع فرهنگی، مالی، آموزشی و انگیزشی. چنین موانعی در ایران هم کمابیش وجود دارد. البته بسیار کمرنگ است. اما از آنجایی که دسترسی به تکنولوژی و لوازم ارتباط جمعی میتواند موجب افزایش مشارکت اقتصادی زنان شود، نبود توان مالی در میان زنان طبقات پایین جامعه آمار قابل توجهی است که در صورت استمرار میتواند دسترسی عده انبوهی از زنان به فنآوری را تحت تاثیر قرار دهد.
طی سالهای اخیر زنان براساس تواناییها و دانش و مهارتهایی که کسب کردهاند، توانستهاند موفقیتهای اقتصادی بسیاری به دست بیاورند. همین امر تاثیر چمشگیری بر افزایش مشارکت اقتصادی زنان در ساختار اقتصاد ایران داشته است. اما این میزان تنها بخش اندکی از توانایی و ظرفیتهای موجود در حوزه زنان است. افزایش تعداد زنان کارآفرین نشان میدهد که زنان میتوانند سهم قابلتوجهی در کارآفرینی و ایجاد اشتغال در جامعه داشته باشند.
ظرفیتسازی: ظرفیت سازی، آموزش و برنامههای تربیتی برای زنان و دختران و آگاهسازی آنها از اطلاعات بازار، فرصتهای کارآفرینی و نیز مهارتهای اساسی برای دستیابی به استقلال اقتصادی.
مدیریت کسبوکار: تشویق زنان به افزایش حضور در سطوح و پستهای بالای مدیریتی از جمله حضور در هیات مدیرهها با وضع بهترین قوانین.
جمعآوری دادهها: جمعآوری و همترازکردن دادههای مربوط به تبعیضهای جنسیتی در بخش اقتصادی برای ایجاد سیاستها و برنامههای متقن با هدف افزایش مشارکت اقتصادی زنان در همه بخشها.