جایگاه زن در ایران باستان را میتوان جایگاهی در خور توجه دانست که در بسیاری از موارد، حقوقی برابر با مردان داشته و حتی شاید در مسائل خاص زنان نیز حق و حقوق بیشتری میداشت. در باورهای کهن ایرانی زن و مرد هر دو از یک ریشه هستند که نمود بارز آن، داستان مشی و مشیانه است، دو گیاهی که از یک ریشه برآمدهاند و ادامه این تفکر نیز در گیاه موسوم به مهرگیاه دیده میشود.
بنابراین دیدگاه طبیعی است که در دوران باستانی ایرانی، زنان و مردان، حقوقی کمابیش برابر داشته باشند؛ به طوری که زنان نیز همانند مردان میتوانستند مشاغل اجتماعی را اختیار کنند و قوانین مشخصی نیز در خصوص ازدواج، طلاق، مالکیت و … وجود داشت.
نباید فراموش کرد که از آغاز زندگی بشر در این کره خاکی زن و مرد همدوش یکدیگر و در کنار هم بوده است. حتی سامان زندگی را نظم میدادند، بر همین اساس نیز جایگاه زن در ایران باستان جایگاهی برابر و متناسب با اعمال و وظایف او بود. جالب است بدانید زنان در دوران باستان علاوه بر وظایف خانهداری و انجام امور منزل، میتوانستند مشاغل اجتماعی، سیاسی و لشکری نیز داشته باشند.
جایگاه زن در ایران باستان در نقش نظامی
همانگونه که ذکر شد زنان میتوانستند مشاغلی برابر با مردان داشته و حتی در لشکرکشیها نیز به عنوان فرمانده حضور داشته باشند، از نمونههای چنین زنانی میتواند به دو زن جنگجو در شاهنامه به نامهای گردآفرید و گردویه اشاره کرد که هر کدام اقدامات قابل توجهی را رقم زدند.
گردآفرید میتواند نشاندهنده جایگاه زن در ایران باستان باشد که در مقام یک جنگجوی تورانی با سهراب ایرانی آشنا شده و از طریق حیلهگری از چنگ او میگریزید، ضمن اینکه با این حیله، وقت زیادی را نیز از سپاهیان دشمن تلف میکند.
گردویه که خواهر بهرام چوبینه است، از زنان قدرتمند شاهنامه در زمان ساسانیان به شمار میرود که در گیرودار جنگهای برادر خود، در سپاه حضور داشته و هم فعالیتهای سیاسی نیز رایزنیهای قابل توجهی را رقم میزند.
علاوه بر این دو بانوی جنگجوی شاهنامه، لازم است از بانو آرتمیس نیز به عنوان یکی از زنان جنگجوی دوران هخامنشی یاد شود که در لشکرکشیهای خشایار شاه به یونان، در مقام فرمانده نظامی، حضور داشت. در تأیید جایگاه زن در ایران باستان همین کافی است که بدانیم هردوتوس درباره این زن نظامی چنین میگوید: ای کاش مردان ایرانی نیز به اندازه آرتمیس شجاعت داشتند.
بانوان سرکارگر در ایران باستان
بسیاری از مشاغلی که در حال حاضر برای ما دارای مرزهای جنسیتی شدهاند و به نوعی مردانه محسوب میشوند، در دوران باستان چنین وضعیتی نداشتند، به عنوان مثال از سنگنگارهایی که در تخت جمیشد نگاشته شدهاند میتوان زنانی را دید که در مقام سرکارگر حضور دارند.
در خصوص جایگاه زن در ایران باستان باید به نقشهای اقتصادی آنها توجه داشت، چراکه در متون تاریخی از میزان حقوق این زنان سرکارگر یاد شده است که در مواردی حتی حقوق بیشتری از مردان دریافت میکردند و حتی اضافه حقوق مشخصی نیز برای ایام بارداری خود دریافت میکردند.
سیاست: نمود بارز جایگاه زن در ایران باستان
شاید بتوان گفت یکی از مهمترین نمودهای جایگاه زن در ایران باستان حضور آنها در مسائل سیاسی بوده است، به طوری که ملکه مقام بسیار بالایی داشت و میتوانست در بسیاری از تصمیمگیریهای کشور دخالت داشته باشد. شاهزادهبانوهایی که خصوصا در اواخر دوران ساسانیان حتی به مقام پادشاهی نیز رسیده بودند، از نمودهای بارز چنین جایگاهی برای زنان هستند.
در اهمیت جایگاه سیاسی زن در ایران باستان همین کافی است که بدانیم استر، ملکه خشایارشاه توانست در نجات یهودیان نقشی بسزا داشته باشد. وی به عنوان یک شاهزاده غیرایرانی، توانست نقش مؤثری را در تاریخ رقم زده و در نجات مردم خود از قدرت شاهنشاهی ایران استفاده کند.
افول قدرت زنان در قرون متأخر
زنان در ایران باستان میتوانستند در مقام یک شهروند از بسیاری حقوق برابر با مردان برخوردار شوند و این در حالی است که میبینیم در دورههای بعد و خصوصا دوران تاریخی ایران، جایگاه زن افول یافته است، به طوری که تاریخ هزار ساله گذشته ما جایگاه درخشانی از زنان را منعکس نمیکند.
این روند که به دلیل تغییرات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در ایران شکل گرفته است، از اواخر دوران قاجار، یعنی همزمان با شکلگیری جنبش مشروطیت رنگ باخته است؛ به طوری که در دوران معاصر بحث حقوق زنان و جایگاه آنها در اجتماع با توجه به حق و حقوق مردان مورد توجه قرار گرفته است.
احیای جایگاه زنان در اجتماع امروز
شکی نیست که جایگاه زن در ایران باستان، یک جایگاه مدرن، متعالی و برابر بوده است و این خود برای ما که در دوران پیشرفتهای زندگی میگنیم بسیار حائز اهمیت است، چراکه حتی در همین دوران پیشرفته هم میبینیم که در برخی از نقاط ایران حقوق زنان پایمال میشود.
توجه به جایگاه زن در ایران باستان، نکات ارزشمندی را برای ما روشن میکند که با اتکاء به آنها میتوانیم در تقویت نقش زنان و تشویق آنها به قبول فعالیتهای اجتماعی مؤثر باشیم. باید متوجه این نکته باشیم که زنانی از پس هزارهها سرلشکر میشدند، فعالیتهای بدنی و کارگری داشتند و حتی به مقام شاهنشاهی میرسیدند.
پس این است قدرت یک زن و خصوصا در دنیای امروز که مرزهای مدرنیته و پیشرفت نسبت به دوران باستان، فرسنگها جابهجا شده است، میتوان به احیای دوباره جایگاه زن در ایران باستان و حتی جایگاهی شایستهتر، امید داشت.