مسیر سخت کارآفرینی را به تنهایی طی کرده ام

2
2986
مریم نصیری در مسیر سخت کارآفرینی

مسیر سخت کارآفرینی در ایران را به تنهایی و با دست خالی طی کرده است. از صفر شروع کرده و حالا کارخانه تولید مس دارد و صادرات هم می کند. در واقع صنعت مس جایی است که مریم نصیری خلیلی کارآفرینی اش را آنجا آغاز کرده است. کسب وکاری موفق که زمینه های رشدش را این زن سختکوش ایجاد کرده است. شمش و مفتول های مسی تولید می کند و البته از دنیای سایر زنان غافل نمانده و تعاونی ویژه زنان در منطقه بهشهر مازندران و در زمینه تولید محصولات ارگانیک کشاورزی تشکیل داده است. مریم با کمک زنان ساکن همان منطقه محصولات فرآوری شده تولید کرده و صادر می کنند. صفر تا صد این تعاونی در دست زنان منطقه است. گفت وگوی ما با مریم نصیری خلیلی، کارآفرین برتر ملی را در ادامه می خوانید.

۸۸، سال شروع موفقیت در مسیر سخت کارآفرینی

سال ۸۸، سال آغاز فعالیت جدی‌اش بوده هر چند به گفته خودش از سال ۸۲ وارد فضای کار و کسب شده است. از حسابداری و امور مالی کارخانه همسرش شروع کرده و نهایتا وارد هیات مدیره می‌شود و تا مقام ریاست هیات مدیره هم پیش می‌رود. سال ۸۸ هم شرکت شخصی‌اش یعنی افق نوید پرشیا را تاسیس می‌کند که فعالیش روی صادرات متمرکز بوده است. سال ۸۹ کارآفرین برتر ملی می‌شود و سال ۲۰۱۲ هم به عنوان زن کارآفرین برتر منطقه آسیا و اقیانوسیه معرفی می‌شود.

از سال ۹۱ وارد حوزه کشاورزی ارگانیک می‌شود و در این زمینه به تحقیق و برنامه‌ریزی می‌پردازد. مازندران سرزمین پدری‌اش منطقه اولیه این طرح بوده است. تحقیقات خود را به صورت پایلوت در چند شهر پیش می‌برد و آزمون و خطای آن را بررسی می‌کند و در نهایت شرکت افق تابان کاسپین تاسیس می‌شود.

طرحی که به زعم او بر محور دانش و تحقیق شکل گرفته و محدوده طرح قابل گسترش به همه مناطق کشور است. طی تحقیقات خود علت رکود کشاورزی منطقه را بررسی کرده و راهکاری پیدا می‌کند تا حلقه ارتباطی باشد بین رکن تولید و تامین مواد کشاورزی و رکن مهمی به نام بازار و در نهایت صادرات. همه این کارها را هم با کمک مشاوران متخصص این حوزه انجام داده و اعتقاد زیادی به کار بر مبنای علم و پژوهش دارد. او معتقد است که در مسیر سخت کارآفرینی باید از علم و دانش روز بهره جست.

سبک کارآفرینی مریم

وقتی در مورد میزان کارآفرینی‌اش از او می‌پرسم، می‌گوید: ۳۹نفر به صورت مستقیم در ارتباط با تولید مس صاحب شغل شده‌اند و افراد زیادی هم به صورت غیرمستقیم و در ارتباط با بازرگانی کار مشغول هستند. همچنین در ارتباط با تعاونی هم ۵۰نفر به صورت مستقیم و حدود ۲۵۰نفر به صورت غیرمستقیم در این رابطه همکاری می‌کنند. مهم این است که در تعاونی عمده تمرکز بر اقتصاد محلی مردم منطقه قرار دارد.

البته این کارآفرینی‌ها به سادگی انجام نشده. مسیر کاری‌اش هموار نبوده و سختی‌های زیادی کشیده است. اما تلاش و حرکت بر مبنای پژوهش و تحقیق مهمترین دلیل موفقیتش بوده است. همچنین استفاده از تجربیات دیگر بانوان کارآفرین کانون زنان بزرگان ایران چه به لحاظ روحی و چه به لحاظ اقتصادی کمک بسیاری به او کرده است تا در سن ۳۸سالگی به فردی موفق که موفقیت افراد دیگری را هم رقم زده است، تبدیل شود.

مسیر سخت کارآفرینی

در مسیر سخت کارآفرینی در کنار زنان می ایستم

نصیری با همه اهمیتی که برای درآمدهای اقتصادی قائل است سهم ویژه‌ای هم برای مسئولیت‌های اجتماعی در نظر گرفته است: بخشی از درآمد شرکت افق تابان کاسپین، به نوعی نذر معنوی آن است و صرف آموزش و توانمندسازی زنان می‌شود و به همین دلیل همه نیروهای این مجموعه از صفر تا صد زنان هستند.

در بخش دیگری اضافه می‌کند: زنان ما احتیاج زیادی به پشتوانه‌های مالی دارند تا هویت اجتماعی خود را بسازند. همیشه این دغدغه را داشته‌ام و این مسئله را وظیفه اخلاقی خود می‌دانم که برای زنان کشورم کاری بکنم. در واقع این قسمت را برای دلم انجام می‌دهم.

به همین دلیل یکی از این کارگروه‌های تعاونی‌اش به اشتغال خانگی زنان اختصاص دارد: در این قسمت به دنبال منافع اقتصادی نیستم و بیشتر برایم جنبه مسئولیت اجتماعی دارد. ضایعات تولید در حوزه کشاورزی را در اختیار این بانوان قرار می‌دهیم که در خانه آن را به محصولی جدید تبدیل می‌کنند و ما محصولات‌شان را در فروشگاه‌های مشخصی به فروش می‌رسانیم.

در واقع با ایجاد بازار برای فروش محصولات خانگی به نوعی ضعف این قسمت را پوشش داده‌اند: متاسفانه بسیاری از افرادی که وام مشاغل خانگی دریافت می‌کنند، بازاری برای فروش محصولات‌شان ندارند و در نهایت مبالغی به دولت مقروض می‌شوند و باید قسط وامی را بدهند که سودی از آن نصیب‌شان نشده است.

حمایت زنان از زنان در مسیر سخت کارآفرینی

اینها همه کارهای او برای بانوان نیست. هنوز هم در این راه تلاش می‌کند و تهیه بانک اطلاعاتی از زنان سرپرست خانوار منطقه از دیگر اقدامات اوست. زنانی که تعدادشان به بیش از ۲۱۰ نفر رسیده است: از این بانوان خواسته‌ایم که هر کدام هر هنری که دارند از آن استفاده کنند. از جمله پخت انواع غذاهای محلی، ساخت صنایع دستی محلی و غیره.

نتیجه خدمت‌رسانی به بانوان را هم به عینه دیده است: نتیجه آن را در روحیه افراد می‌بینم. اعتماد به نفس‌شان رشد کرده و احساس ارزشمندی می‌کنند چون از یک مصرف‌کننده صرف به فردی دارای درآمد از راه توانمندی‌های خود تبدیل شده‌اند. من اعتقاد دارم که باید به مردم ماهی‌گیری یاد بدهیم تا هم عزت نفس افراد حفظ شود و هم از خلاقیت و توانمندی‌های آنها استفاده شود.

به سرمایه اولیه اعتقاد زیادی ندارد و خلاقیت و توانایی شخصی را بهایی بیشتر می‌نهد. و درست به همین خاطر است که افق روشنی برای آینده کاری زنان در ایران پیشبینی می‌کند. حالا زنان سرزمین او فعال اجتماعی هم شده‌اند: مشاوران متخصصی در حوزه زنان سرپرست خانوار داریم که پیوسته با این بانوان صحبت می‌کنند و در پی حل کردن مسائل‌شان هستند. و در پی همین اهداف است که فعالیت‌های اجتماعی از جمله مشارکت در روز هوای پاک و حفاظت از محیط زیست با همکاری این بانوان انجام می‌شود.

مسیر سخت کارآفرینی یک زن

خاتواده مادری‌اش از تجار بزرگی بوده‌اند و در زمینه صنعت و تجارت فعالیت داشته‌اند و همسرش کارخانه‌دار مس. به نوعی اطرافش پر بوده از تجربه‌های اقتصادی. به همین دلیل میل به کار کردن در من نهادینه شده بود. چون صنایع غذایی خوانده بودم می‌خواستم درحوزه تخصصی خودم مشغول شوم اما با مخالفت همسرم مواجه شدم و در نهایت موافقت کرد که در کارخانه مس خودش مشغول به کار شوم آن هم در بخش مالی و بنابراین مشخص بود که من بیشتر حالت ویترینی داشتم و احساس بیهودگی می‌کردم چون هیچ سررشته‌ای در زمینه مالی و حسابداری نداشتم. در واقع می‌خواستند که من به اصطلاح بی‌خیال بشوم و کار را رها کنم.

در آن زمان ۲۱ساله بودم. اما چون اهل پا پس کشیدن نبودم، با گذراندن دوره‌های حسابداری، ‌مهارت‌های لازم را کسب کردم. در شرکت هم از ساده‌ترین کار که نوشتن حساب‌های روزانه بود شروع کردم و اینقدر این کار را جدی گرفتم که به یکی از اعضای اصلی حسابداری شرکت تبدیل شدم. نهایتا من وارد امور اداری شدم و با همین جدیت کار کردم. از بس کتاب قانون کار را خوانده بودم، آن را از بر بودم چون معتقد بودم که کارها باید بر مدار قانون پیش برود. جالب است بدانید که در سال ۸۳ آلارم یک تهدید بزرگ را در شرکت دیدم و به هیات‌ مدیره این خطر را گوشزد کردم که یکی از شرکاء احتمالا کجروی دارد اما به حرف من توجه نکردند و من را بچه دانستند و در نهایت بابت کار یکی از شرکاء شرکت در برهه‌ای از زمان ورشکست شد.

به هر حال وقتی دیدند که در هر قسمتی که کار می‌کنم جدیت به خرج می‌دهم و خوب عمل می‌کنم، برای اینکه بتوانم در جلسات هیات مدیره شرکت کنم و از ایده‌های من استفاده کنند، درصدی بسیار اندکی یعنی کمتر از یک درصد از سهام شرکت را به نام من زدند. می توانم بگویم که مسیر سخت کارآفرینی را به نوعی در همین شرکت آغاز کرده بودم.

من از این فرصت استفاده کردم و همان سخت‌کوشی سابق را به کار بردم تا جایی که به عضویت هیات مدیره درآمدم و در نهایت به ریاست هیات مدیره هم رسیدم. همچنان درس هم می‌خواندم و دوره‌های بازرگانی را هم کاملا گذراندم. کار به جایی رسیده بود که بدون من نمی‌توانستند کاری را از پیش ببرند. چون من سوادم را هم افزایش داده بودم و خطاهای کار را قبل از آنها متوجه می‌شدم. در واقع مسیر کارآفرینی زنان خیلی سخت تر از مردان است چون نه تنها مشکلات اقتصادی و انواع ریسک ها را باید پشت سر بگذارند بلکه با موانع احتماعی زیادی نیز باید مبارزه کنند. به همین دلیل است که مسیر سخت کارآفرینی امروزه یک عبارت مشهور است که می توان از هر زنان کارآفرینی آن را شنید.

مسیر سخت کارآفرینی را از صفر شروع کردم

بنابراین تحملش برای همکارانش روزبه‌روز سخت‌تر می‌شود  نتیجه در نهایت برای او مثبت است چون شرکت خودش را تاسیس می‌کند: با قهر از شرکت بیرون آمدم بدون اینکه طی این مدت حقوقی گرفته باشم. نظرم هم این بود که کار خودمان است و آدم که از جیب خودش پول برنمی‌دارد. با ثبت شرکت طی شش ماه روی بازارهای صادراتی تحقیقات کردیم و در نهایت نوعی آلیاژ مس را به ترکیه صادر کردیم.

هیچ سرمایه‌ای هم نداشتم. خانواده به شدت مخالف این همه ریسک بودند. چون با چک کالا گرفته بودیم و صادر می‌کردیم. اما کم‌کم هزینه‌های‌مان جبران شد و به این فکر افتادیم که ماشین‌های لازم را برای تولید خریداری کنیم و کارخانه خودمان را راه‌اندازی کنیم. مقدمات کار فراهم شد و کارخانه روی روال طبیعی قرار گرفت و تا به امروز هم در حال فعالیت است. «روحیه جنگنده‌ای دارم و وقتی کاری را شروع می‌کنم باید تا آخرش بروم» این جمله را با قاطعیت خاصی می‌گوید و اضافه می‌کند: برای اینکه ریسک کار را کاهش بدهم، با تحقیقات چندین ماهه بازارهای هدف را بررسی کرده بودم و می‌دانستم هدفم چیست. در واقع مریم از آن دسته زنان کارآفرین است که در زندگی اش ریسک های زیادی را متحمل شده است. اما همچنان پای کسب وکارش ایستاده است.

2 دیدگاه‌ها

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید