نخستین زنان پیشرو ایران تاریخچهای به بلندای آغاز عصر روشنگری در این مملکت دارند. اگر انقلاب مشروطه را آغاز عصر روشنگری میدانیم، باید این نکته را هم مدّ نظر داشته باشیم که زنان هم سهم بهسزایی در رقم زدن اتفاقات مثبت هر کشوری دارند. اما چون معمولا تاریخ را مردان مینویسند، نامی از زنان نمیبرند. در این گزارش به یکی از نخستین زنان پیشرو ایران و همه اقداماتی که داشته، میپردازیم.
۱۶۶سال پیش یعنی در سال ۱۲۳۱ خورشیدی، در یکی از روستاهای استان گلستان دختری به دنیا آمد که بعدها به نخستین نویسنده رساله فمینیستی در ایران مشهور شد. دختری که نامش را بیبی خانم نهادند و به بیبی فاطمه استرآبادی معروف شد. روستای نوکنده از روستاهای بندر گز محل تولدش بود. البته بندر گز در حال حاضر بخشی از استان گلستان بهشمار میرود. ولی چون در آن زمان بخشی از استان مازندران بود و این استان به استرآباد مشهور است، نام خانوادگیشان استرآبادی بود. پدرش محمدباقر خان استرآبادی و مادرش خدیجه، ملاباجی ناصرالدین شاه بوده است.
خدیجه خانم که یکی از ندیمههای همسر ناصرالدین شاه یعنی شکوهالسطنه بود، کار تدریس و آموزش کودکان درباری را نیز انجام میداد. در واقع مادر بیبی خانم از نخستین زنان شاغل در ایران بوده است. آن زمان هیچ کس فکرش را هم نمیکرد که بیبی خانم به عنوان یک بچه روستایی قرار است از نخستین زنان پیشرو ایران باشد.
تولد یکی از نخستین زنان پیشرو ایران
مادر بیبی خانم بعد از به ستوه آمدن از تعدد زوجهای همسرش، روستا را ترک میکند و به تهران میآید. او در دربار شاهی به معلمی دختران دربار مشغول میشود. به همین دلیل به خدیجه، ملاباجی میگفتند و این لقبی برای معلمها به شمار میرفت. محمدباقر با ملاباجی آشنا میشود و از شاه اجازه ازدواج با او را میگیرد و با هم ازدواج میکنند و به روستای نوکنده از روستاهای بندرگز از توابع استرآباد رفتند. بیبی و برادرش حسینعلی در نوکنده به دنیا آمدند، اما مادرشان خدیجه علاقهای به تداوم ازدواجش نداشت زیرا باقرخان پنج زن دیگر هم داشت.
خدیجه پس از مدتی موفق میشود خانه همسر را با دو فرزندش به بهانه زیارت کربلا ترک کند. او بعد از زیارت کربلا به تهران میآید و مجددا به دربار میرود و به شغل ملاباجی دربار مشغول میشود. دو سال بعد محمدباقرخان در اختلافات قومی کشته میشود و خدیجه دیگر هرگز به مازندران بازنمیگردد. برنگشتن به نوکنده در واقع زمینهساز تولد زنی میشود که بعدها از نخستین زنان پیشرو ایران به شمار میرود یعنی بیبی خانم.
آموزش و تربیت یکی از زنان پیشرو ایران
بیبی در دربار درس میخواند و بزرگ میشود تا آن که با افسر جوانی از اهالی قفقاز که به تهران مهاجرت کرده بود، به نام موسی خان وزیراف آشنا شد. این دو به هم علاقهمند شدند و چون خدیجه باجی با وصلتشان مخالف بوده، بیبی از خانه میگریزد و در ۲۲سالگی با موسی خان وزیری ازدواج میکند. علینقی وزیری موسیقیدان معروف ایرانی و حسن وزیری از نقاشان برجسته و خدیجه افضل وزیری نتیجه همین پیوند است. بنابراین یکی از نخستین زنان پیشرو ایران چندین تن از نوابغ موسیقی و نقاشی را هم تربیت میکند.
ازواج زودهنگام ظاهرا پایان خوشی برای بیبی خانم نداشته است. آنچه دیگران در مورد زندگیشان میگفتند، داستانی عاشقانه بود اما بیبی خانم بعدها در کتاب «معایبالرجال» از رابطه سردش با همسرش و اذیت و آزارهایی که دیده است، مینویسد. بنابراین زندگی مشترکشان کوتاه بود و همسرش که تحمل و ظرفیت زنی اهل فکر و علم و دانش را نداشته با دختر خدمتکاری ازدواج میکند.
مهمترین نکتهای که میتوان در این میان به آن اشاره کرد، دستاورد بزرگ یکی از نخستین زنان پیشرو ایران یعنی بیبی خانم از اشتغال مادرش به کار تدریس بوده است. دستاوردی به نام فرصت تحصیل و اشتغال. در این میان با روابط دربار نیز آشنا میشد و سمت و سوی کارها را فرامیگرفت.
نخستین روزنامهنگاری که نخستین مدرسه دختران را تاسیس کرد
سواد بیبی خانم به خواندن و نوشتن در پستوهای خانه محدود نشد. این دختر بندرگزی میخواست تاریخساز باشد. او از نخستین زنانی است که دست به قلم برد و در روزنامههای عصر مشروطه مانند تمدن، نشریه مجلس و حبلالمتین مقاله مینوشت. در واقع او نخستین زن روزنامهنگار ایران محسوب میشود. زنی که با تاریخسازیاش به یک از نخستین زنان روشنفکر ایران تبدیل شد.
تاریخسازی بیبی خانم به نوشتن در روزنامهها و بازکردن مسیر برای سایر زنان منحصر نمیشود. یکی از مهمترین اقدامات این زن باسواد و فهیم که اتفاقا بیشترین شهرتش را مدیون همین اقدامش است، راهاندازی نخستین دبستان دخترانه به نام «دوشیزگان» در سال ۱۲۸۵ خورشیدی است. این مدرسه درست بعد از انقلاب مشروطه راهاندازی شد.
با راهاندازی این مدرسه، موجی از مخالفتها آغاز شد. درست مانند آنچه در مورد رفتن یا نرفتن زنان به ورزشگاه بیان میشود. مخالفتها چنان گسترده و زیاد بود که زانوان پرتوان بیبی خانم را هم سست میکند و بالاخره برخی افراد تندرو آن زمان، مدرسه را تعطیل میکنند. تعطیل شدن مدرسه هم موجب نمیشود که بیبی خانم به عنوان یکی از نخستین زنان پیشرو ایران، عقب واپس بگذارد بلکه بعد از مدتی با پیگیریهای مستمر موفق میشود که مدرسه را بازگشایی کند.
نکته قابل تامل این است که این مدرسه چندین سال بعد با دو شرط عجیب و غریب، دوباره گشوده میشود. شرط نخست این بوده که نام این مدرسه از «دوشیزگان» که شهوتانگیز است به نام دیگری تغییر کند. شرط دیگر این بوده که این مدرسه تنها باید بین چهار تا شش دانشآموز دختر را پذیرش میکرد و دانشآموزان بیشتری را نمیتوانست بپذیرد. این دانشآموزان هم از بین درباریان گزینش میشدند. درست مانند مشکلاتی که امروزه یعنی در سال ۱۳۹۷ و در قرن بیست و یکم، زنان برای ورود به ورزشگاهها با آن مواجه هستند!
«معایبالرجال»، نخستین رساله فمینیستی ایران
زنی که بیش از یک سده پیش قدم جلو میگذارد و برای دختران مدرسه تاسیس میکند، باید صریح و برنده هم سخن بگوید. کما اینکه بی بی خانم نیز اینچنین بود و علاوه بر صراحت لهجهای که داشته، با قلمی توانا و طناز نیز مینوشته است. در آن زمان کتابی منتحشر شده با عنوان «تادیبالنساء»
کتابی ضد زن که به نحوه رفتار مردان با زنان و دختران میپرداخت. مولف کتاب ناشناس بود اما به نظر میرسید یکی از شاهزادههای قاجار آن کتاب را نوشته باشد. البته هنوز هم نام مولف این کتاب مشخص نشده است. اما یکی از نخستین زنان پیشرو ایران یعنی بی بی خانم که بعدهای به بی بی فاطمه هم مشهور شد، جوابیه دندان شکنی به این کتاب می دهد.
در این رساله پندها و نصایحی خطاب به زنان نوشته شده که چگونه مطابق با میل مردان رفتار کنند و چگونه به زنی ایدهآل برای مردان تبدیل شوند. این کتاب از بخشهایی در« سلوک زن»، «حفظ زبان»، «گلهگذاری»، «قهر کردن»، « طرز راه رفتن»، «آداب غذا خوردن» و «پاکیزه نگه داشتن بدن و استعمال بعضی از عطریات»، «طرز لباس پوشیدن»، «آداب خوابیدن» و «آداب صبح برخاستن از خواب» تشکیل شده است.
نویسنده ناشناس در جایی از کتاب مینویسد: «رضاي شوهر، رضاي خداست و غضب شوهر، غضب خدا. فاضلترين اعمال زنان، اطاعت شوهر است. اگر شوهر نبود براي نسوان، هيچ عمل، فاضلتر از ريسمانريستن نيست. حريص بودن به ريسمانريستن، ساعتي، بهتر است زنان را از عبادت يکساله. اگر شوهر داشته باشد و ريسمان بريسد، که شوهر و اولاد او، آن را جامه کنند و پوشند، واجب ميشود بر آن زن، بهشت.»
از آنجایی که همیشه یک نفر باید باشد و همیشه هم یک نفر وجود دارد که پاسخی دندانشکن به این توهینها علیه زنان بدهد، بیبی خانم از این کتاب بسیار خشمگین میشود و کتابی در رد و مقابله با آن مینویسد. بنابراین در سال ۱۲۷۰ خورشیدی یعنی ۱۲۷ سال پیش، نخستین کتاب فمینیستی در ایران با نام «معایبالرجال» توسط بیبی خانم نوشته میشود. بیبی خانم با نوشتن این کتاب نه تنها یکی از نخستین زنانی در ایران است که مینویسد بلکه از نخستین زنان پیشرو ایران در امر آموزش صحیح چگونگی رفتار در محیط خانه است.
کتابی که یک زن روستایی نوشت
زبان این کتاب طناز و برنده است. بیبی خانم در این کتاب به برشمردن اخلاقیات نامناسب مردان میپردازد. هر چند او به خاطر روحیه توسعهگرایی که داشته، در کنار برشمردن معایب مردان، راهکارهایی را برای داشتن زندگی بهتر نیز ارائه میکند.
«معایباالرجال» ۱۰ فصل دارد و به دو بخش تقسیم میشود. در این کتاب ابتدا توضیحاتی در مورد زندگی شخصی نویسنده آمده است که در نوع خود بدیع و تازه است و نوعی مبادرت به شجاعت محسوب میشود. چون یک زن تلاش میکند که زندگی شخصیاش را در بیش از ۱۵۰ سال پیش به عموم عرضه کند. کاری که عرف نبوده و مخالفتهای صریحی را هم در پی داشته است.
در بخشهای دیگر این کتاب که در چهار فصل تدوین شده است، از معایب مردان سخن میگوید که شامل «اطوار شرابخوار»، «کردار اهل قمار»، «در تفصیل چرس و بنگ و واپور و اسرار» و«شرح گفتگو در اوضاع عبائره و اقرات اجامره و الواط» است. او در بخش دوم، نصیحتهایش را به زنان در باب زندگی با شوهرانشان و مردان بیان میکند.
بیبی خانم در بخشهای آغازین آشکارا از مشکلات زندگی شخصی خود با همسرش یعنی موسی خان وزیری و بیوفاییهای او مینویسد. قصهای که برای بسیاری شوکآور بود چرا که همه بر این تصور بودند که بیبی خانم زندگی بسیاری سعادتمندی دارد. در حالی که این زن به عنوان یکی از نخستین زنان پیشرو ایران با همه دانش و فرزانگی که داشت، مردان نمی توانستند او را تحمل کنند و زنی چنین دانا برای شان قابل تحمل نبود.
نویسندهای با قلمی طناز و برنده
بیبی خانم در دیباچه این کتاب مینویسد که امیدوار است خواندن این کتاب سبب شود تا معایب مردان آشکار شده و «دست از تاديب کردن نسوان بردارند و در پي تديب و تربيت خود برآيند.» او در بخشی دیگری از کتاب به زنان توصیه میکند که به سخنان مردان گوش فرا نداده و راه خویش را پی گیرند: «خواهران، گوش به پند و اندرزهاي نويسندگان «تأديبالنسوان» و افرادي از اين قبيل ندهيد.
اين مربيانِ زنان که خود را نادره دوران و اعجوبه جهان ميدانند، بهتر آنکه اول به اصلاح صفات رذيله خود برآيند که گفتهاند: “ذات نايافته از هستيبخش/ کي تواند که بود هستيبخش” اين عبارتپردازان مهملگو که ميخواهند بساط تمدن را برچينند و انسانيت را تمام کنند، در قالب مغز متحجر خود، تمام عالم را مثل خود فرض نموده و به اندازه وضع و خيالات خود ترتيب زندگاني و دستورالعمليه اهل عالم ميدهند.
اما خوشبختانه مردم مختلفاند و رأي و طبايع متخالفاند. آنان ميدانند که اين نصايح براي تأديب ما نيست. براي اثبات ظلم بر مظلوم است و خداي تعالي مردان را عاشق و معشوق با زنان خلق کرده و نه ظالم و مظلوم!»
بیبی خانم از نخستین زنان پیشرو ایران
همین بخش اندک از کتاب نشان از فکر روشن و دیدگاه مترقی بیبی خانم دارد. این زنان در قرن گذشته دارای این تفکر مدرن بوده که انسانها با هم متفاوت هستند. بنابراین رای و دیدگاه متفاوتی هم خواهند داشت. او به این نکته ظریف نیز اشاره میکند که مردان نه برای ظلم کردن بر زنان که برای عشق ورزیدن و داشتن زندگی مسالمتآمیز با همنوعان خود و به ویژه با زنان آفریده شدهاند.
این زن روشنفکر و پیشرو که از نخستین زنان پیشرو در ایران محسوب میشود، در سال ۱۳۰۰ ه.ش از دنیا میرود. اما دیدگاه مترقی او به نسلهای بعدی و فرزندانش منتقل میشود. یکی از فرزندان او «کلنل علینقلی وزیری» موسیقیدان، پایهگذار ارکستر ملی و هنرستان موسیقی و دیگری نقاش مشهور «حسن وزیری» است. «مه لقا ملاح» موسس جمعیت مبارزه با آلودگی محیط زیست و از زنان پیشگام ایرانی نیز از نوههای بیبی خانم استرآبادی است.
جمعی از خانواده بیبیخانم؛ ایستاده از راست به چپ: حسینعلی وزیری، بدری وزیری، آقا بزرگ ملاح، مهلقا ملاح، حسنعلی وزیری، مهیندخت، خسرو ملاح نشسته از راست به چپ: اسدالله تاروردی، خدیجه افضل وزیری، مهرانگیز ملاح، بهروز بیات.