موسیقی ایرانی دارای هویت ویژه خود است. به ویژه که امروزه در زندگی ایرانیان فقط سرگرمی محسوب نمیشود، بلکه بخشی از زندگی آنها را شکل میدهد. موسیقی باید مخاطبان را به شور بیاورد و با زبان امروزی با آنها سخن بگوید. نسترن هاشمی موزیسین و آهنگسازی است که سعی دارد، آثاری را با حفظ ارزشهای موسیقی ایرانی اما به زبان امروزی خلق و منتشر کند.
با نسرین هاشمی به گفتگو نشستهایم تا درباره فعالیتها، آلبوم شعر زن و کنسرت اخیر ایشان که قرار است در روزهای ۲۳ و ۲۷خردادماه جاری برگزار شود، صحبت کنیم. مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.
چه شد که وارد عرصه پرفراز و نشیب موسیقی ایرانی شدید؟
موسیقی ایرانی در خانواده ما جایگاه ویژه ای دارد. پدرم اهل موسیقی بود و برادرم از همان سنین کودکی پیانو مینواخت. به یاد دارم هر زمان که استاد شجریان کنسرتی برگزار میکرد، پدرم جزء اولین کسانی بود که بلیط تهیه و شرکت میکرد. بنابراین در چنین خانوادهای صدای ساز آنچنان طنین انداز است که چه بخواهید و چه نخواهید به سمت موسیقی گرایش پیدا کرده و زندگیتان را براساس آن کوک میکنید.
بر همین اساس به محض دیدن اولین ساز، شروع به یادگیری و نواختن آن کردم. سنتور اولین سازی بود که در زندگی به منظور نواختن لمس کردهام. سازی که به وسیله آن صدای درونیام را به بیرون منتشر کردم.
سنتور رفته رفته جزیی از زندگیم شد و شروع به آموختن حرفهایی آن کردم. برای آموختن نزد استادید بسیاری رفتهام. استاد اسماعیل صفری و استاد علی اکبر فروزش از جمله اساتیدی بودند که نزد آنها شاگردی کردهام. شیوههای نوازدگی سنتور را پیش استاد اردوان کامکار آموختم. نزد استاد کیانی دورهی کوتاهی از ردیف نوازی را گذراندم.
همچنین دورههای تئوری موسیقی و هارمونی و آهنگسازی ایرانی را نزد استاد امیر اسلامی گذراندهام. پس از طی این مراحل به محض ورود استاد محمدرضا لطفی به ایران، نزد ایشان رفته و شاگردی کردم. افتخار حضور در گروه بانوان شیدا را به عنوان اولین اعضا داشتهام . همچنین با استاد مجید درخشانی در گروه خورشید همکاری کردهام.
از چه زمانی دغدغه آهنگ سازی در شما به وجود آمد؟
دغدغهی آهنگسازی، شوریدگی است که آدمی نمیداند چه زمانی در وجودش حلول میکند. به یاد دارم حدود سال ۸۶ بود که استاد لطفی از اعضای کلاس آواز و نوازدگی خود خواست که ده دقیقه ترکیبی از ساز و آواز را برای ایشان تهیه کنند. در آن زمان من جزء کسانی بودم که شروع به آهنگسازی و نوشتن نوت کردم. آهنگ مورد نظر جزء اولین آثاری بود که خلق کردم. وقتی استاد لطفی آهنگ را شنید، در یادداشتی نوشت که حتما آهنگ سازی را جدی بگیرید چون در وجود شما چنین هنری وجود دارد.
در سال ۸۹ در کنکور موسیقی دانشکده هنر دانشگاه تهران شرکت و رتبه یک کارشناسی ارشد را کسب کردم. بعد از گذراندن دوره تحصیل از پایانامه کارشناسی ارشد با راهنمایی استاد حسین علیزاده دفاع کردم. یعنی به نوعی موسیقی ایرانی را به صورت آکادمیک خوانده ام.
در آن زمان مسائل هارمونی را آنچنان با عشق حل میکردم که تقریبا یکسانی هر جا میرفتم، دفتر و کتاب را از خود جدا نمیکردم. داستان آهنگسازی از همان سال جزء دغدغههای اصلی زندگیام شد. سال ۹۴ آموزشگاه موسیقی (ناقوس) مستقلی را تاسیس و گروهی را به منظور اجرای آثارم شکل دادم. از همان ابتدای با همان گروه شروع به برگزاری کنسرت کردیم.
همانطور که قبلا نیز اشاره کردم، آهنگسازی جزء دغدغههای اصلی زندگیم بوده است. به همین منظور از سال ۹۲ شروع به ضبط آلبوم موسیقی شعرزن کردم. این آلبوم با تمام چالشهای پیش رو در سال ۹۷ منتشر شد. بطور طبیعی در پس انتشار هر آلبوم کنسرتی برگزار و آثار ضبط شده بطور زنده برای مخاطبان نواخته میشود. ۲۳ خرداد سال جاری زمان کنسرتیست که قرار است مخاطبان آثار نواخته شده در آلبوم شعر زن را بطور زنده بشنوند.
آیا آثار شما با آهنگسازان مرد تفاوتی دارد؟
اگر بخواهم درباره تفاوت آثارم صحبت کنم باید به جنسیتم برگردم. من یک زنم و مطمئنا نگاهم به موسیقی و زندگی نسبت به یک مرد متفاوت است. زنان در دنیای موسیقی زوایای از زندگی را کشف میکنند که مختص خودشان است. زوایایی که در آنها دردهای نیز نهفته است.
بنابراین این بخش از تفاوت آثارم نسبت به مابقی هنرمندان به آفرینش باز میگردد. همانطور که قبلا نیز ذکر شد، به شخصه هم شاگردی استاد کامکار که نگاهی مدرن به موسیقی دارد و هم شاگردی استاد لطفی که نگاهی کلاسیک به موسیقی را داشتند، کردهام. یعنی من موسیقی ایرانی را هم مسلط هستم و چم و خمش را می دانم.
علاوه براین، دورهای دوساله را نیز نزد استاد مهران روحانی آهنگ سازی جهانی تعلیم دیدهام. با تمام آموزشهایی که دیدهام به شدت به حفظ ارزشهای موسیقی ایرانی پایبندم و برای آن تلاش میکنم. معتقدم، نباید فقط به خاطر اینکه ژست مدرن بگیرم، تیشه به ریشهی ارزشهایمان بزنیم. ما گنجینهای از ملودیهای موسیقی ایرانی داریم.
هر جای دنیا که بروید، از این گنجینه استقبال کرده و برای آن ارزش قائل هستند، حال اگر ما خودمان نخواهیم از این گنجینهای استفاده کنیم، جای سئوال دارد. برایم مهم است که علاوه بر حفظ ارزشهای موسیقی ایرانی به زبان روز آن را بیان کنم. برای اجرای این کار حتما در آثار از شعر معاصر استفاده میکنم. شعر معاصر با زبان امروزی با مخاطبان صحبت میکند و آثار من نیز با همین زبان با مردم سخن میگوید. به شدت به تنوع رنگ در موسیقی اعتقاد دارم و آن را در آثارم اجرا میکنم.
به موسیقی چندصدایی به نسبت موسیقی تک صدایی علاقهی بیشتری دارم. انسان امروزی به تنوع رنگ و صدا نیاز دارد. تمامی این موارد باید با سابقه موسیقی ایرانی تلفیق و منتشر شود. باید موسیقی ایرانی را با بیان امروزی منتشر کنیم. اگر چنین روندی را اجرایی کنیم، نسل جوان نیز با ما همراه خواهند شد. این سبک موسیقی که در پیش گرفتهام، با اقبال مخاطبان نیز روبرو شدهاست. به یاد دارم، حاضران کنسرت دو سال پیش پس از اتمام آن عنوان کردند، اصلا متوجه گذشت زمان نشده و در موسیقی غرق شدیم. چنین دیدگاهی را در کنار تفکری که در جامعهمان شایع شده بگذارید.
تفکری که موسیقی سنتی یا موسیقی ایرانی را مناسب سن جوانان نمیداند. نباید از ردیف موسیقی ایرانی خارج شد. ردیفی که باید مناسب مخاطبان امروزی و دغدغههای آنها باشد. مخاطبانی که همیشه برای دوری از تنشهای روزمره به موسیقی پناه میبرند و موسیقی ایرانی بهترین پناهگاهیست که باید برای آنها ساخته شود. باید به زبان جوان امروز موسیقی را شکل دهیم.
نسل جوان امروزی خواهان موسیقی هیجان انگیز است، آیا شما توانایی ارائه چنین موسیقی یعنی موسیقی ایرانی را به این نسل دارید؟
هیچ هنرمندی نمیتواند ادعا کند که آثاری را خلق کرده که تمامی قشرهای جامعه از آن لذت برده و نسبت به آن علاقه دارند. البته برخی از آثار جزء استثناها هستند. منظور این است که نمیتوان همزمان نیاز تمامی اقشار جامعه را با خلق اثری برطرف کرد و هر گروه مخاطبی با هر سنی سلایق خاص خود را دارند.
آثار من نیز به همین شکل هستند و مخاطبان خاصی از جامعه را تحت تاثیر قرار میدهند. مخاطبان جوانی که موسیقی شور و هیجانی به آنها میدهد و مخاطبان میانسالی که موسیقی سنتی برای آنها آرام بخش و یادآور خاطرات است. از نوزده سالی که تدریس میکنم، پنج سال آن را در دانشکده هنر دانشگاه تهران به آموزش دانشجویان پرداختهام.
سالهاست با نسل جوان در ارتباط هستم. نسلی که از لحاظ سنی با خودم تفاوت چندانی ندارند. با توجه به این تجربه، معتقدم اگر خوراک خوبی برای این نسل فراهم شود، مطمئنا به سراغ موسیقی ایرانی خواهند آمد. زبان موسیقی ایرانی باید به روز شود وگرنه نسل جوان به هیچ وجه سراغ موسیقی ایرانی نخواهند آمد.
باید موسیقی سنتی را حین اجرا از یکنواختی و سکون خارج کرد. باید میان مردم رفت و با آنها درباره موسیقی و علایقشان صحبت کرد. پس از نظرسنجی و دریافت بازخوردها، نتایج را وارد موسیقی و در میان مردم منتشر کرد. چنین موسیقی به دل مینشیند. رویکردی که در تلاش هستیم در کنسرت آیندهمان اجرایی کنیم.
اجرای موسیقی ایرانی آن هم از نوع سنتی، نیاز به طراحی دکور و چیدمان سن و استفاده از دکور و طراحی صحنه، تصاویر و نور ویژه دارد. اگر هنرمندان بخشهای دیگر هنر مانند کارگردانی، طراحی دکور و … به اهالی موسیقی کمک کنند، موسیقی حین اجرا جلوی بهتری خواهد داشت و مخاطبان مجذوب آثار میشوند.
مخاطبان نباید حین اجرای موسیقی فقط با یک ردیف موزیسین صرف روبرو شوند. باید سن اجرای کنسرت با رنگ آمیزی خاصی جلوه پیدا کند. سعی خواهیم کرد، موسیقی ایرانی را با رنگ آمیزی خاصی برای تماشاگران اجرا کنیم.
چقدر شناخت مخاطب در آهنگ سازی به ویژه از موسیقی ایرانی مهم است؟
بسیار تاثیرگذار است. اگر هنرمند شناخت دقیقی از مخاطبان داشته باشد، براساس نیاز آنها مینوازد. هر چقدر در موسیقی فرو میروم به اهمیت این موضوع بیشتر پی میبرم. کار ما مانند طراح مدی میماند که قرار است برای قامت مشتریان لباس بدوزد. باید براساس سلیقه مشتریان لباس دوخت.
باید از جوانان درباره سلایقشان سئوال کرد و بطور مرتب باآنها در ارتباط بود. برای اینکار باید بطور مرتب مطالعه کرد و سواد روز داشت. اجرای چنین رویکردی به هوشیاری هنرمند نیز باز میگردد.
آیا گروه مخاطبان شما بیشتر خانمها هستند؟
نه چنین تقسیم بندی برای مخاطبان داشتهام و نه تا به حال در گروه موسیقی که فقط خانم بودهاند، شرکت کردهام. موسیقی زبان مشترکیست که تمامی افراد جامعه به دور از جنسیت با آن با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. به یاد دارم وقتی برای شکل گیری گروه بانوان شیدا نزد استاد لطفی رفتیم، ایشان به نکتهی مهمی اشاره کرد.
استاد لطفی در آن زمان گفت: در بانوان موزیسین ایرانی پتاسیلی میبینم که قادرند به تنهایی گروه اکستر بزرگی را هدایت کنند. البته درنظر داشته باشید که گروه بانوان شیدا فقط خانم نبودند و استاد لطفی نیز همیشه کنار ما در سن حضور داشتند و خواننده آقا بود. به هرحال ما زنان با احساس لطیف زنانگی به موسیقی نگاه و ساز مینوازیم. چنین عملکردی به اینکه زنان از لحاظ قدرت و هنر از آقایان عقب هستند، با زنمیگردد و به نظرم نباید در این زمینه تفکیکی صورت بگیرد.
البته در کشورمان نوازندگان خوب خانم بسیار داریم اما کمتر بانویی وارد مبحث آهنگسازی شده است. آهنگسازی چالشهای خاص خود را دارد و اگر هنرمندی وارد آن شود باید زمان بسیاری را صرف کند. چنین کاری نیاز به صرف زمان دارد و هنرمند باید بخشی عمدهی از زندگی خود را صرف آهنگسازی کند. خانمها باید ملاحظات بسیاری را برای اجرای کارشان در نظر بگیرند. ملاحظاتی که من نیز آنها را رعایت میکنم. در آلبوم شعر زن نیز چنین روند و نگاهی را اجرا کردهام. در آن آلبوم بیتی آمده که دقیقا نگاه و طرز فکرم را تداعی میکد.
در آن بیت آمده: زنی چنین که تویی بیشک شکوه و روح دیگر بخشد … به تصور دیرینه که دل زمعنی زن دارد ( حسین منزوی). بنابراین میتوان گفت: آلبوم شعر زن به زبان زن امروزی با مخاطبان سخن میگوید. آلبومی که باید به دور از اینکه یک زن آن را تنظیم کرده مورد توجه قرار بگیرد. در این حالت میتوان مورد قضاوت صحیح قرار بگیرد. این آلبوم نشان میدهد که توانایی بالقوه یک زن چگونه در موسیقی به بالفعل تبدیل شده است. تمامی المانهای این آلبوم قابل دفاع است و اگر کسی به آن نقد و نظری داشته باشد، پاسخگو خواهم بود.
از کنسرت خردادماه برایمان بگویید؟
این سومین کنسرتی است که بطور رسمی آن را با گروه حرفهای برگزار میکنم. این کنسرت در قالب یک پارت ۷۰ یا ۸۰ دقیقهای اجرا خواهد شد. یک پارتی بودن نیز به این دلیل است که چیدمان قطعات به شکلی تنظیم شده که نمیتوان آن را قطع کرد. قطعات روایت داستانی دارند و مخاطبان را همراه میکند. اجرای کنسرت با هدایت کارگردان و با نورپردازی خاصی انجام میشود.
لحن موسیقی این کنسرت با تمامی کنسرتهای قبلی فرق دارد. این کنسرت لحنی شورانگیز و پرهیجان دارد. تحرک ریتمی در این کنسرت بسیار است. شروع کنسرت با نحوه شروع رسمی موسیقی ایرانی فرق دارد. از نظر داینامیک و تحرک این کنسرت نوسان بسیار دارد. نوازندگان این کنسرت با دقت بسیار انتخاب شدهاند. نوازندگانی که باید از نظر سبک و روحیه با آثار اجرا شده همخوانی داشته باشند. در این کنسرت نوازندگانی همکاری میکنند که توانایی بالایی در اجرایی قطعات پیچیده دارند.
تمام تلاش برای اجرای صحیح قطعات برروی سن خواهد شد. علاوه بر نوازندگان در انتخاب خوانندهی همراه نیز دقت بسیاری صرف شده است. رنگ صدای خواننده کنسرت با اهمیت بوده و سعی شده خوانندهای کنسرت را همراهی کند که رنگ صدایش جلوه بهتری به آثار و قطعات اجرا شده بدهد. در این کنسرت از ساز و آواز کمتر استفاده شده است. این کنسرت در یک شب و در واپسین ساعات روز یعنی ساعت ۲۱ شب در فرهنگسرای ارسباران برگزار میشود.
ساعتی که مخاطبان خسته از یک روز کاری به صدای ساز و موسیقی پناه آوردهاند و باید موسیقی گوش کنند که به دلشان بنشیند و آنها را برای طی روزهای بعدی آماده کند. در این کنسرت نگاه دیگری به ساز و آواز در موسیقی ایرانی خواهد شد. نگاهی که مخاطبان را در اوج نگه خواهد داشت. هدف اجرا کنندهی این کنسرت زنده نگه داشتن موسیقی ایرانی و بیان آن با زبان امروز است. اجرا کنندهی که سالها علاوه بر تدریس، تمرین موسیقی کرده و در هر لحظه در حال کشف روزنههای جدید در موسیقی ایرانی و آهنگسازی است.