زنان کارآفرین ایران تا همین یکی دو دهه پیش، تعدادشان به اندازه انگشتهای دو دست هم نبود. اما با تلاش زنانی که در این مسیر نخستینها بودند، راه برای دیگران هم باز شد و سایر زنان نیز به این باور رسیدند که میتوانند کارآفرینان موفقی باشند. سیده فاطه مقیمی یکی از موفقترین زنان کارآفرین در ایران است که از پیشروان کارآفرینی زنان محسوب میشود.
همیشه مسئولیت هر کاری را پذیرفته است؛ چه آن زمانی که در میانه سالهای ۵۷ و ۵۸ برای دریافت کارت بازرگانی اقدام کرد و چه آن زمانی که گواهینامه پایه یک گرفت و به دنیای مردانه حمل و نقل گام نهاد.
سختیهای زیادی را تحمل کرده و مسیر سخت و ناهموار را پشت سر گذاشته است؛ در وزارت کار اوایل انقلاب به او گفتند به جای گرفتن کارت بازرگانی، حرفهوفن تدریس کن! اما او راهی را برگزیده بود که از کابوسها، وحشتها، بیخوابی و مسئولیتهای سهمگین میگذشت. اما او قرار بود به یکی از زنان موفق عرصه کارآفرینی تبدیل میشد.
مصائب یکی از موفقترین زنان کارآفرین ایران
اهل عقب کشیدن نبود. پیش آمد و نخستین زنی بود که بعد از انقلاب گواهینامه پایه یک گرفت. شرکت حملونقل ریلی در سطح بینالمللی راهاندازی کرد و به یکی از مهمترین زنان کارآفرین ایران تبدیل شد.
مقیمی در مسیر کسبوکارش پای چندین اصل ایستاده است. اصلهایی مانند باورمندی به خودش، باور به اینکه او بهعنوان یک انسان توانایی انجام کار حرفهای را دارد و باور به اینکه کارکردن زنانه و مردانه ندارد و تحت تاثیر جنسیت نیست. بلکه توانایی و مهارت و دانش انسانهاست که زمینهساز موفقیت آنها میشود.
مقیمی را میتوان بانوی نخستینها نامید؛ نخستین زنی که بعد از انقلاب گواهینامه پایه یک گرفته است، نخستین زنی که ریاست یک شرکت حملونقل را به دست میآورد و نخستین زنی که بهعنوان بهترین کارآفرین جهان اسلام شناخته میشود.
دکتر سيده فاطمه مقيمی دارای مدرک مهندسی راه و ساختمان و مديرعامل شرکت حملونقل بينالمللی و کشتيرانی سديدبار و عضو هيات مديره چند شرکت حملونقل بينالمللی بوده و است.
متأهل و دو فرزند دارد. گواهينامه پايه يکم، آشنايي کامل به زبان انگليسی و با زبان ترکی نيز آشنايي دارد. این زن صرفا به واسطه تخصص و تجربياتش به پست و مقام رسیده و نه براساس روابطی که معمولا در ادارهها و سازمانهای ایران رواج دارد. فاطمه مقیمی یکی از رازهای رسیدن به موفقیت را مسئولیتپذیریاش میداند. او همیشه مسئولیت هر کاری را پذیرفته است.
استراتژیهای کسبوکار
این بانوی کارآفرین در مورد استراتژيهاي مرتبط به شروع كار و ورود به مقوله كارآفريني به چند مورد زير اشاره میکند:
۱- بسترسازي دولت كه مسئول سياستگذاري است.
۲- راهاندازی انجمنهاي صنفي كه موسسات غيردولتي (NGO) هستند یا همان Non Governmental Organization كه اين دو بخش، نقش بهسزایي در حركت يك كارآفرين دارند.
۳- اما مهمترين و اساسيترين بخش در حركت يك كارآفرين، خانواده و حمايت خانواده از كارآفرين است و اين مقوله خود به دو بخش تقسيم ميشود:
الف) بخش مالي كه كمتر مورد نظر است چون كارآفرين خود ميتواند نسبت به افزايش سرمايه با اندك مبلغ اوليه، اقدام کند.
ب) بخش حمايت بنيـــادي و روحي از كارآفرين كه اين مبحث به نظر بنده شـــايد مهمترين و ارزندهترين بخش مربوط به شروع، فعاليت و موفقيت يك كارآفرين است.
از مترجمی تا رسیدن به ریاست
هیچ کارآفرینی مسیر کاری آسانی را طی نکرده است. وقتی پای قصههایشان مینشینی، متوجه میشوی که از راهی پر از سختی عبور کردهاند. مقیمی هم از این امر مستثنی نبوده است.
او که اکنون یکی از مشهورترین زنان کارآفرین ایران و جهان اسلام به شمار میرود، مسیری پر از پیچ و خم را برای بهترین بودن، طی کرده است. در سال ۱۳۵۸ پس از اتمام دوره تحصيلات دانشگاهي در رشته مهندسي عمران به ايران بازمیگردد.
میخواسته با توجه به رشتهای که در آن تحصیل کرده، کاری جستجو کند اما شرایط و فضای پس از انقلاب، نمیتوانست انتخابهای خوبی پیش پای این دختر جوان قرار دهد. در واقع در آن فضای يك زن نمیتوانست در محيط كارگاهي و ساختماني مشغول به كار شود و همین امر موجب میشود که از کار در رشته مرتبط با تحصیلاتش بازبماند.
باجه تلفنی که یکی از زنان کارآفرین ایران را معرفی کرد
مقیمی در رابطه با چگونگی حضورش در عرصه حملونقل میگوید: فروردين ماه ۵۸ بود یعنی حدود ۳۹ سال پیش. درست پس از تعطيلات عيد نوروز بود که روزنامهاي خريده بودم تا از روي آن بتوانم با مراجعه به آگهيهاي ثبت شده استخدامي، كاري براي خود دست و پا كنم. در ميدان وليعصر در كنار باجه تلفن و در صف ايستاده بودم كه دختر خانمي نیز در كنار من در انتظار نوبت بود.
سر صحبت را با او باز کردم و وقتي متوجه شد كه من به زبان انگليسي تسلط دارم، گفت که شوهر خواهرش در يك شركت بينالمللي سهامدار است و در آن شركت نياز دارند كه از وجود يك مترجم براي كارهاي بينالمللي خود استفاده كنند. همین مکالمه کوتاه موجب میشود که سنگ بنای تولد یکی از زنان کارآفرین ایران پیریزی شود.
آن خانم جوان شماره تلفن آن محل را به من فاطمه میدهد: من با آن شماره تماس گرفتم و قرار گذاشتم كه فردا صبح به آن محل بروم. سابقه كار قبلي در دوران دانشجویي داشتم ولي در ارتباط با تحصيلم بود. بنابراين يك كار حرفهاي جديد خيلي به نظرم جذاب نيامد. اما او در نهایت به این شرکت رفت تا بعد به یکی از زنان پیشرو ایران تبدیل شود.
جوانه زدن یک زن کارآفرین در محیطی مردانه
مقیمی داستان رفتنش به آن شرکت را اینچنین ادامه میدهد: بالاخره در روز قرار به محل كار رفتم. محيطي پرآشوب و شلوغ بود. متوجه شدم كه اين شركت، شركت حمل و نقل بينالمللي است. هيچگونه آشنايي به اين نوع كار نداشتم. در خانوادهام هم كه خانوادهای فرهنگي بود هيچ شناختي از اين كار نداشتند.
در ابتدا به كار ترجمه و شناخت از اسناد حملونقل بينالمللي مشغول شدم؛ بسيار كار مشكلي بود چون جوان بودم، در جمعي كه اغلب مرد بودند و بیشترشان راننده و دارای فرهنگ و طبقه خاص، كاركردن بسيار سخت بود.
از نظر خانوادهام نيز موضوع با تعجب پيگيري ميشد و بهطور كلي زياد شناختي نداشتند كه من در چه مرحلهاي از اين كار وارد شدهام. آنها تصور میکردند که كار ترجمه و تلكس و مكاتبات انگليسي را انجام ميدهم.
كم كم وارد مقوله تخصصيتر كار شدم. مدام از طرف مديريت مورد تشويق قرار ميگرفتم. بديهي است كه پرسنل مرد آن مجموعه كه خود تجربه بيشتري نيز داشتند به هيچ عنوان نگاه درست و مثبتي نسبت به حضور من نداشتند.
تلاش من منجر شد كه ظرف پنج ماه مسئول بخش كاميوني شركت شوم. اكثر رانندگان این شركت بینالمللی از نژاد ترك و يوناني بودند.
سرآغازی دوباره برای یکی از زنان کارآفرین ایران
اين وضع تا حدود يك ماه ادامه پيدا كرد و در غياب مديرعامل كه اكثر اوقات خارج از ايران بود، اوضاه به شیوهای پيش رفت كه كودتا كردند و بدون هيچگونه نشانه قبلي يك روز صبح كه وارد شركت شدم، با حضور وكيل شركت مواجه شدم كه اعلام کرد شركت در حال تعطيلي است و میبایست در غياب مديرعامل با همه پرسنل تسويه حساب انجام شود. مقیمی به عنوان یکی از زنان کارآفرین ایران در حال رشد و ترقی بود اما به یکباره همه چیز به نقطه شروع برگشته بود.
در مقابل عمل انجام شده مجبور به ترك شركت شدم چون علاقه بسياري به اين كار پيدا كرده بودم. اما از پای ننشستم و تصميم گرفتــم تا در شركتي مشابه کارم را دوباره آغاز کنم. در آن زمان به لحاظ آماري حدود ۵۰-۴۰ شركت حمل و نقل بينالمللي در ایران وجود داشت.
بنابراين سنديكاي شركتهاي حملونقل را از طريق وزارت راه و ترابري پيدا کرده و به آن سنديكا مراجعه کردم. اعلام کردم که آمادگی دارم تا در چنین شرکتهایی کار کنم. سال ۵۹ بود. بههرحال بلافاصله با مهارتهایی که به دست آورده بودم، مشغول شدم و طي مدت بسيار اندكی سمت مديريت داخلي شركت را بر عهده گرفتم.
حدود ۱۵۰ دستگاه كاميون در اختيار داشتند كه هفتهاي حدود ۳۰ دستگاه كاميون ايراني بارگيري میکرد و ميبايستي به مقصد كشورهاي اروپايي اعزام ميشد. بنابراین باید تسهيلات محمولات وارداتي جهت برای این کامیونها مهيا ميشد.
هر در بستهای، عزمم را جزمتر میکرد
اين فعاليت نيز تا سال ۱۳۶۲ ادامه داشت. در این میان فاطمه ازدواج میکند و خیلی زود نخستین فرزندش به دنیا میآید. اما نه در دوران بارداری خانهنشین میشود و نه پس از زایمان به دنبال استراحت و مرخصی بوده. اتفاقا مانند سابق به محل کارش میآید و وظایفش را به درستی انجام میدهد.
علاقه مفرطي كه به كارم داشتم و پشتكاري كه از خودم نشان ميدادم همسرم را نيز علاقمند به تشويق من كرد. تا جایی که مدام من را ترغیب میکرد که شرکت مستقلی در زمینه حمل و نقل برای خودم راهاندازی کنم.
پس تصميم گرفتم كه شخصا اقدام كنم. بنابراین به وزارتخانه مربوطه مراجعه كرده و تقاضانامه تاسيس شركت حمل و نقل بينالمللي را ارائه دادم. اما با ناباوري و تمسخر روبهرو شدم و تقاضانامه من با عدم قبول مواجه میشد. اما هر بار كه به در بستهاي برخورد میکردم عزمم جزمتر ميشد.
در ابتدا برای افرادی که در وزاتخانه بودند، باورپذیر نبود که یک زن میخواهد به حوزه سخت و نفوذناپذیر مدیریت حملونقل وارد شود. حتی به مسخره هم در این مورد حرف میزدند. اما فاطمه میخواست یکی از زنان کارآفرین ایران باشد. در شرایطی سخت که کسی هنوز به عنوان کارآفرین زن شناخته نمیشد و راههای اندکی در این زمینه طی شده بود.
زنان و بازرگانی؟ آن زمان خیلی محال به نظر میرسید
در حوزه مدیریت حمل و نقل هم او نخستین بود. اما این حوان تحصیلکرده از پای ننشست. این حوزه سنتی که توسط صاحبان سرمایه و صاحبان کامیونها اداره میشد، حضور یک زن جوان را تحمل نمیکرد. اما هیچ راهی برای این بانوی کارآفرین مسدود نمیماند. او بالاخره راهی برای نفوذ پیدا میکرد.
در جوی که پس از انقلاب بر جامعه حاکم بود، حضور یک زن جوان در وزارتخانه و برای گرفتن کارت بازرگانی به نوعی امری محل و ناشدنی بود. وقتی مدیر وقت آن اداره از درخواستش مطلع میشود، به او پیش میدهد که در مجموعه آموزشی همسرش حرفهوفن درس بدهد. یعنی کلا حوزه بازرگانی را رها کند! آن آقا نمیدانست که اگر این زن جوان به حرفش گوش میداد، یکی از بهترین زنان کارآفرین ایران هیچگاه وجود نداشت.
هر شکستی قویترش میکند. «هرگاه كه جواب منفي ميشنيدم با توان بيشتر به دنبال شروع مجددي بودم. ميدانستم كه در نهايت موفق خواهم بود. در جایي خوانده بودم که قسمتي از وصيتنامه داريوش كبير به پسرش خشايار شاه در حدود ۳۰۰۰ سال قبل بدين شرح بوده است: (مادرت، آتوسا، دختر كورش بزرگ، بر من و مردم حق دارد و تو موظف هستي نه تنها رضايت خاطر او بلكه حقوق تمامي زنان را در سرزمين تحت حكومتت بهجا آوري.) بنابراین میدیدم که از دير باز در فرهنگ ایرانیان حقوق زنان شناخته شده و به آن اشاره شده است و چه زيباست طلب حق کردن و پي گيري آن. در واقع مقیمی با پشتکارش، یکی از زنان الهامبخش ایران شد.
نخستین زن مدیرعامل شرکتهای حملونقل بینالمللی
در نهايت تلاشهاي مستمر من جواب داد و در تاريخ ۲۱/۸/۶۳ بهعنوان نخستین زن مديرعامل شركتهاي حمل و نقل بينالمللي توانستم مجوز ثبت را از وزارت راه و ترابري با امضاء مديريت وقت دریافت كنم. اين پايان كار نبود بلكه شروع بود؛ شروعي زيبا كه با تلاشي بسيار فراوان بهدست آورده بودم و اين تلاش را مديون همسر خود نيز بودم. چون همواره مشوق من بود.
کارش را از یک اتاق در دفتر کار همسرش شروع میکند. منشی استخدام میکند و از آبدارچی و تحصیلدار شرکت همسرش هم کمک میگیرد.
بهزودي سيل رانندگان كه طی چند سال، با كاركرد صادقانه من آشنا شده بودند، به سوي شركت روان شد. بنابراین باید دفتر بزرگتری اجاره میکردم. پس محل کار ۱۲ متري به واحد ۱۲۰ متری تبديل شد و تعداد پرسنل نيز افزايش يافت. سفرهاي بين شهري آغاز شد و نسبت به احداث نمايندگي در كليه مرزهاي ورودي و خروجي كشور و همچنين شهرهاي بزرگ كه بهویژه گمرك مرزي داشتند، اقدام کردم.
به خاطرم ميآيد زماني كه صدور مجوز من انجام شد، مدير كل وقت با شرط و شروط مجوز را صادر کرد؛ با تعهد به اينكه پس از يك سال از تاريخ ثبت، چنانچه اولين شكايت يا تخلف آييننامهاي از شركت من سر بزند، شركت را منحل اعلام خواهد کرد.
باز هم زير ذرهبين بودن براي من بيشتر شد؛ اما با تلاش و توکل به خدا راهم را ادامه دادم. بنابراین نه تنها در ایران کارم را گسترش دادم بلکه سفر به كشورهاي اروپايي را آغاز کردم. نمایندگی کشورهای مختلف را گرفتم تا رانندگان هنگام مراجعه به کشورهای مختلف سرگردان نشوند.
در ادامه به تحصيل در رشته مديريت حملونقل در دانشگاه آزاد اسلامي پرداختم و موفق به اخذ پاياننامه دوره مربوطه شدم. وقتی قرار است کارآفرین باشی، آن یکی از نخستین زنان کارآفرین ایران، باید همهچیز تمام باشی. هم دانشت زیاد باشد و هم زمینه رشد آدمهای دور و برت را فراهم کنی.
«با تعهدي كه جهت ارتقاء سطح تجربي و علمي پرسنل شركت در خود احساس ميکردم، نسبت به ارتقاء سطح تجربي و علمي پرسنل خود اقدام کرده و مراتب را به حدي پيگيري کردم كه افراد بسياري از پرسنل تحت پوشش شرکتم در سنوات قبلي در حال حاضر مؤسس و مديران ديگر شركتهاي حملونقل بينالمللي هستند.»
گواهینامه پایه یک رانندگی گرفتم
در سال ۱۳۶۸ تصميم میگیرد که از نظر فنيوحرفهاي نيز اطلاعات خود را بالا برده و نسبت به اخذ مدرك گواهينامه پايه يكم رانندگي اقدام کند. اين امر نه تنها سطح كيفي اطلاعات فنياش را بالا ميبرد بلكه موجب نزدیکی روحي بين مديريت و رانندگان نيز میشد.
او بهعنوان یکی از نان کارآفرین ایران برای گرفتن مدرک پایه یک رانندگی هم با مشکلاتی مواجه میشود و مدارکش را قبول نمیکنند. ضمن اینکه از او میخواهند که از گرفتن این گواهینامه منصرف شود. اما پیگیریها و اصرارش به رشد و موفقیت، باز هم جواب میدهد.
بنابراین «در تير ماه ۱۳۶۸ موفق شدم بهعنوان اولين زن پس از انقلاب، گواهينامه پايه يكم رانندگي را بگیرم. هر حركت انرژي جديد و روح و خون جديدي را در من تزريق ميکرد.»
با تولد دومين فرزندش در سال ۱۳۶۹، همه فکر میکردند که دیگر دست از تلاش میکشد و به کنج خانه میرود. اما او قبراقتر از همیشه بازگشت. کمتر از ۱۵ روز بعد از تولد فرزندش به پشت میز کارش برمیگردد. تخت فرزندش هم کنارش بوده و او نه تنها مدیری توانمند بوده بلکه یکی از زنان کارآفرین ایران هم به شمار میرود که همزمان هم کار کرده و هم مادری.
فعالیت صنفی به عنوان یکی از زنان کارآفرین ایران
بعد از کسب موفقیت در زمینه شرکتداری، تصمیم میگیرد که حضور فعالی در سطح اجتماع داشته باشد. بنابراین فعالیتهای صنفیاش را آغاز میکند. در این میان چندین زن دیگر نیز با عرصه کارآفرینی وارد شده بودند و او دیگر تنها نبود و این خودش مایه دلگرمی میتوانست باشد.
«مسئوليتپذيري من باعث شد كه با شركت در سمينارها، همايشها، مصاحبههاي تلويزيوني و مطبوعـــاتي در رسانههاي ايرانـــي و خارجــي، تصوير زن ايراني و تخصصها و مسئوليتپذيريهايش نيز را به اذهان عمومي به خوبی معرفي کنم.»
در سال ۱۳۷۲مسئوليت رايزني با كشور روسيه را به عهده میگیرد و بهعنوان مسئول ميز مشترك ايران و روسيه انتخاب میشود. سپس مسئول ميز مشترك ايران و ايتاليا نیز میشود. او که اکنون یکی از نخستین و مهمترین زنان کارآفرین ایران شناخته میشود، همیشه دغدغه ملی و بینالمللی نیز داشته است.
«در آن روزها مشكلات مربوط به مجوزهاي تردد در كشور ايتاليا براي كاميونهاي ايراني غوغايي کرد و توقف كاميونهاي ايراني مشكلات عديدهاي را فراهم کرده بود. در كشور روسيه نيز بهعلت عدم شفافيت قوانين و مقررات مربوطه چون كشور تازه استقلال يافتهاي بود، مشكلات فراواني را ايجاد کرده و باعث توقف كاميونها شده بود.
بنابراین بهعنوان كارشناس با هياتي دولتي حملونقل سفر به روسيه را آغاز کردم و خوشبختانه موفق شديم كه مشكلات مربوطه را حل و فصل کرده و پروتكل اقتصادي بين دو كشور را كه موارد حمل و نقلي آن از مواضع مورد نظر بود، به امضاء رسانيم.»
ورود یکی از زنان کارآفرین ایران به انتخابات سندیکا
در سال ۱۳۷۷ براي اولين بار در انتخابات سنديكا كه حال ديگر با نام انجمن سراسري شركتهاي حمل و نقل بينالمللي شناخته شده بود، برای عضویت در هیات مدیره کاندید میشود و با حمايت صنف و با آراي قابل توجهي به عنوان ۹ منتخب هیات مدیره معرفی میشود.
در اين مرحله دوره سه سال آغاز میشود و پيگيريهاي مثمر ثمري را براي صنف در جهت احقاق حقوق اجتماعي و اقتصادي اين صنعت در سطح ايران و جهان انجام میدهد.
همچنین بهعنوان مسئول كميته و بخش حل اختلاف و رسيدگي به شكايات انجمن نيز انتخاب میشود كه بهصورت هفتگي به رسيدگي به مشكلات و دعاوي صنفي وتجار میپردازد.
موفقیتهای او همچنان ادامه دارد و مقبولیتی که در صنف داشته موجب میشود که این زن که از بهترین زنان کارآفرین ایران به شمار میرفته است، باز هم به عضویت هیات مدیره درآید. «در سال ۱۳۸۰ انتخابات مجدد هيئت مديره بود كه اين بار نيز حمايت صنف را بيش از بار قبل همراه داشتم و مجددا به پيروزي در انتخابات دست يافتم.»
همچنین در اين مقطع نيز از طرف معاونت وزير راه و ترابري بهعنوان يكي از دو عضو كميته مطالعاتي كريدور شمال و جنوب و ترانزيتي از مسير ايران انتخاب میشود كه در اين موضوع، موفق میشوند که نقش كشور ايران را در منطقه و از مسير آسيای شرقي و خاور دور، ايران تا روسيه و اروپاي شمالي به نمایش بگذارند.
در طول اين سالها به كرات به عنوان كارشناس حمل و نقل با گروههاي اقتصادي و سياسي دولتي سفرهاي خارج از ايران داشته كه در پروتكلهاي اقتصادي بهویژه در بخش حملونقل از نظرات او نيز استفاده شد.
در سال ۱۳۸۲ شرکتش بهعنوان شركت نمونه در امر حملونقل بينالمللي از طرف وزارت راه وترابري معرفي میشود و در روز حمل ونقل (۲۶ آذر ماه) لوح تقدير به او اهدا میشود. همچنین رسالت عملكردي در جريان کريدور شمال و جنوب نيز منجر به دريافت لوح افتخار ديگري شد.
«در انتخابات سال ۸۴ نيز براي بار سوم با بهترين و بالاترين آمار مجمع عمومي انجمن سراسري شركتهاي حملونقل بينالمللي به عضويت هيات مديره درآمدم و به رغم تضاد در روشهاي اجرايي بهعنوان يك فراكسيون در مجموعه هيات مديره فعاليت خود را ادامه دادم.
در حال حاضر هر چند كه ميانسالي را طي ميكنم ليكن انرژي بسيار زيادي و راه بسيار طولاني را در پيش روي خود ميبينم و آرزوي آن را دارم كه هرچه بيشتر به صنعت حملونقل ايران خدمت كنم.»
مصائب کاری یک زن مقاوم و شکست ناپذیر
در طی چندین دهه فعاليت در اين صنف با ناهنجاريها، كشمكشها، تهديدها و برخوردها و مانعها و مانعتراشيها روبهرو بوده است. «چندين بار محمولات در يد مسئوليتش نابود شد، واژگون شد، به سرقت رفت، آتش گرفت و متاسفانه پوشش بيمهاي نیز همیشه جبران خسارت را به اندازه کافی نمیکرد. حتی اتفاق افتاد كه راننده پشت فرمان سكته كرد، فوت كرد يا به دره سقوط كرد. مصائب كشيدم، به دادگاهها، تعزيرات و مراجع قضایي با حكم جلب فراخوانده شدم. احضار شدم، دفاع كردم و در نهايت تبرئه شدم.»
در تمام سالهای فعالیتش همواره با كابوسها، بيخوابيها و وحشتهای کاری دست و پنجه نرم کرده است. بارها برای رسیدن به کامیونی که به دره سقوط کرد یا رانندهاش فوت شده تا شهرهای مرزی رفته و در جادهها بوده و خوف و خطرهای بسیاری را به جان خریده است. «تقریبا کاری نبوده که نکرده باشم؛ از حمل جنازه راننده و سپردن به خاك و اعلام مصيبت به خانوادههایشان گرفته تا سرپرستي خانوادهها در غياب رانندگان.»
حالا بهعنوان یکی از زنان کارآفرین ایران بارها و بارها برمیگردد و پشت سرش را نگاه میکند. احساس خستگی میکند اما این احساس زودگذر است. با خودش میگوید چه راه طولانی و پر و پیچ و خمی را طی کردهام اما انگار به این همه سختیکشیدن میارزید. حالا او یکی زا زنان پیشرو در زمینه کارآفرینی است.
زنی که به جامعه مردانه ۴۰ سال پیش وارد شد و با اینکه بارها و بارها او را پس زدن، اما قدمی عقب نکشید و برای گرفتن حقش پافشاری کرد. در نهایت سیده فاطمه مقیمی، حمایت عاطفی همسرش و تلاش و شبانهروزیاش موجب شد تا به یکی از مهمترین زنان کارآفرین ایران و دنیای اسلام تبدیل شود.