بعضی از آدمها، یک نفر نیستند. خیلی بیشتر از یک نفر هستند. یک قبیلهاند و یک ایل و تبارند و حتی میتوانند یک ملت باشند. این دسته از آدمها، بارهای زیادی را به دوش میکشند. اغلب بار فرهنگی. فرهنگی با قدمت چندین هزار سال. آنها چشمهای بیدار و وجدان بیدار یک مردم هستند. سیما بینا، خواننده، نوازنده و نویسنده سرشناس ایرانی، یکی از همین آدمهاست.
او به سهم خود گوشههای درخشانی از بار فرهنگی یک ملت را به دوش میکشد. ملتی که شاید دغدغههای روزمره، غم نان و فرورفتن در روزمرگیها، مانعی بزرگ جلوی اندیشیدنشان به گذشته ایجاد کرده است. گذشتهای که شکوهمند است و آوردههای فرهنگی پرشکوهی با خود دارد. در این فرهنگ، زنان جایگاه ویژه و ارزنده ای دارند. زنان در ایران باستان و در فرهنگ ملی ایرانیان همواره نقشی برجسته ایفاء کرده اند.
بعضی از آدمها، در بدترین شرایط و در سختترین بحرانها هم از چیزایی که فکر میکنند درست است، دست نمیکشند. آنها هر روز برای اینکه گوشههایی از فرهنگ ایرانی را به مردم ایران و مردم جهان نشان بدهند، تلاش میکنند. نه اینکه راهشان هموار باشد، نه. اتفاقا راهشان تلخ و سخت است. سنگاندازیها بسیار است اما آنها تسلیم نمیشوند. سیما بینا سختکوش است و ناامید نشده است. هیچگاه ناامید نشده است؛ هیچگاه.
سیما بینا هنرمند محبوب موسیقی مقامی ایران
سیما بینا، هنرمند محبوب و خواننده موسیقی مقامی نواحی مختلف ایران از جمله خراسان جنوبی است. او قناری خوشنوای موسیقی مردمی ایران بهشمار میرود. پوشش زیبا و تحسینبرانگیز سیما بینا یک قاب هنری ماندگار است. استفاده از رنگها و سنتها و پوشش محلی مردمان خراسان جنوبی در سبک و سیاق این خواننده محبوب به شدت برجسته است.
یک انسان همیشه سختکوش. در هر شرایطی او تلاشش را کرده است. به نواحی مختلف ایران سر زده و قصهها و داستانهایشان را شنیده است. بهویژه مناطق همجوار با محل تولدش که به لحاظ سبک موسیقی و نوع سازی که مینوازند، شباهتهای زیادی با خراسان جنوبی دارند. مناطقی چون روستاهای استان گلستان. البته او به دنبال موسیقی ایرانی به مناطق مختلف ایران سفر کرده و مردمان بومی هر منطقه همنشین شده است.
ممنوعیتها هم جلودار سیما بینا نبود
این زن هنرمند کسی است که حتی ممنوع شدن فعالیت خوانندگی زنان بعد از سال ۵۷ هم باعث نشد که از تلاشش دست بکشد. هنوز هم در کوچهها و پسکوچهها و کوی و برزنهای خراسان قدم میزند، با مردمان کوچه و بازار و مردم بومی همسخن میشود و صدای رسای موسیقی مقامی ایران است. صدایی که از حنجره یک زن بیرون میآید. کاری که میکند، تعبیر دقیق این جمله است: زنان میتوانند.
تلاشهای سیما بینا در مرزهای ایران خلاصه نشده. بلکه سیمای موسیقی ایران، تاکنون دهها کنسرت در کشورهای مختلف برگزار کرده است. این بانوی هنرمند که دغدغههای بسیاری برای موسیقی اصلی ایران دارند، نوازنده، نقاش، نویسنده و آهنگساز هم است. بنابراین آوازها و ترانههای محلی ایران به شدت به سیما بینا مدیون هستند.
نگهبان موسیقی نواحی ایران
تلاشش برای زندهنگهداشتن موسیقی نواحی ایران و پاسداری از این گنجینه قیمتی فرهنگ ایران، موجب شده تا جایگاه ویژهای در تاریخ موسیقی ایران داشته باشد. بینا هیچگاه ناامید نشده.
نه آن زمان که مانع خواندن زنان شدند و نه الان که از در و دیوار ممکلت ناامیدی و سختی و مشکلات میبارد. صدایش، تریبون موسیقی اقوام ایران گوناگون است. تریبونی که در کشورهای مختلف هم شنیده میشود.
سیما بینا معتقد است که مسئله فرهنگی با دخالتهای سیاسی و برخورد سلیقهای از بین نخواهد رفت. چون در طول قرنهای مختلف ساخته شده و ریشه در ذهن و زبان مردم یک سرزمین دارد.
موسیقی هم یک مسئله فرهنگی است. نمیشود و نمیتوان برای آن نسخههای محدودیتزا پیچیید. نباید با مداخلات سیاسی برایش تصمیم گرفت چون از دل فرهنگی چند هزار ساله برمیخیزد.
محدودیتپذیر نیست. کما اینکه در سالهای اخیر هر چه محدودیتها بیشتر شده، اشتیاق و شور و شوق مردم به موسیقی، بهویژه موسیقی سنتی ایران بیشتر شده است. امروزه جوانان زیادی سازهای ایرانی را مینوازند و نواهای ایرانی را عاشقانه زنده نگه میدارند.
بیوگرافی سیما بینا
سیما بینا در تاریخ ۱۴ دی ماه سال ۱۳۲۳ در خوسف (بیرجند) و در خراسان جنوبی به دنیا آمده است. خراسان جنوبی یکی از مهدهای موسیقی ایران است. موسیقی قوی و روایات و داستانها و قصههای کهن مردم این خطه از ایران، جذابیتهای بیشماری دارد. این زن هنرمند بخش زیادی از انرژی و زندگیاش را برای شناخت و شناساندن موسیقی این منطقه صرف کرده است.
نام مادرش پوراندخت ایراننژاد بوده و پدرش احمد بینا از اهالی تفرش بوده است. سیما در کنار پدری که استاد موسیقی سنتی و شاعر و آهنگساز ترانههای اولیه او بود، رشد کرد.
خوانندگی را از ۹ سالگی در رادیو ایران آغاز کرد. همچنین ردیف موسیقی ایرانی و تکنیکهای آوازی را نزد استادانی چون موسیخان معروفی و نصرالله زرینپنجه فراگرفت.
همین وابستگی به مهد موسیقی مقامی در انتخاب و ادامه مسیر حرفهایاش نقشی بسزا بازی کرده است. مساله مهم اما، مهاجرت به تهران و ورودش به رادیو بود. همنشینی با استادان موسیقی کلاسیک ایرانی باعث شد همزمان به آموختن موسیقی ردیف دستگاهی هم بپردازد. تا جایی که در فضای مُدزده آن روزهای موسیقی بتواند به امضاء و جایگاهی مشخص برسد.
این زن هنرمند همچون پلی، موسیقی محلی و مقامی ایران را با مردمی که در شهرهای رو به گسترش زندگی میکردند، پیوند داده است. هم در رادیو و در سالهای قبل از انقلاب و هم بعد از سال ۵۷، به تدریس موسیقی کلاسیک ایرانی پرداخت.
جمعآوری ترانههای محلی ایرانی و بازنویسی آهنگهای مردمی و روستایی از مهمترین خدماتی بوده که این زن موسیقیدان به فرهنگ ایران کرده است. در میان تحقیقات و پژوهشهایش، موسیقی زادگاهش و مناطق خراسانی جنوبی، جایگاه ویژهای دارد. بینا با سفر به دورافتادهترین نواحی در سراسر این منطقه توانسته است که مجموعهای از ترانهها و آهنگهای کمیاب و تقریبا فراموششده را جمعآوری کند.
تحصیلات سیما بینا
در سال ۱۳۴۹، از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته نقاشی فارغ تحصیل شد. ضمن اینکه تحصیل موسیقی ایرانی و ردیف را نزد عبدالله دوامی ادامه داد.
از سال ۱۳۷۲ سیما بینا برای ارائه گنجینه یافتههایش در موسیقی محلی ایرانی به جشنوارههای موسیقی در کشورهای گوناگون دعوت شده است. او نخستین زنی است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ کلاس تعلیم آواز راهاندازی کرد.
طبق اخبار موجود، او نخستین زنی بود که در تالار وحدت به اجرای کنسرت پرداخت. ضمن اینکه از سال ۱۹۹۳ میلادی تاکنون به جشنوارههای جهانی دعوت شده و موسیقی محلی ایران را به گوش علاقهمندان رسانده است.
این موسیقیدان و آوازخوان مشهور ایرانی، یک دفتر کاری هم در شهر کلن آلمان دارد؛ شهری که آن را همچون پایگاهی برای برگزاری کنسرتها و حفظ شبکه روابط هنریاش برگزیده است.
البته او هیچگاه علاقه نداشته که او را هنرمندی کوچکرده به شمار بیاورند. چون معتقد است که هنرش ریشه در سرزمین ایران دارد.
با نغمههای محلی بزرگ شدم
خودش در مورد مسائلی از این دست میگوید: چیزی که می توانم بگویم این است که خود من از میان همین اقوام هستم. من از کودکی با ترانهها و نغمههای محلی خراسانی شروع به خواندن کردم.
سپس با راهنمایی پدرم، که استعدادی در زمینه موسیقی و آواز در من دیده بود، کمکم با موسیقی همین منطقه جنوب خراسان و شهر بیرجند و اطرافش که زادگاه پدریام بود، آشنا شدم.
طبعا این موسیقی مثل زبان دوم من شده بود. با آن مأنوس شدم و با دوستان و قوم و خویشمان و مردم این منطقه خو گرفتم. در واقع در این فرهنگ رشد کردم ولی صرفا به موسیقی محلی نپرداختم.
شاید بهتر باشد بگویم که در اجرای موسیقی محلی مهارت و تخصص پیدا کردم. من همه نوع موسیقی اصیل ایران، موسیقی ردیفی و… را کار کردهام؛ در هر زمینهای از موسیقی سنتی ایران که فکرش را کنید. همچنین اجراهای زیادی از کار آهنگسازان بزرگ در برنامه «گلها» داشتهام که از رادیو ایران پخش میشد. در نهایت اینکه سیما بینا یکی از مهمتری و سرشناس ترین زنان خواننده ایران است که نامش همیشه جاودان است.