آن زمان به سمت پزشکی و مهندسی رفتن مد بود. من هم زمانی به بحث ژنتیک علاقه داشتم و علیرغم اینکه رشته ناشناختهای بود، دوست داشتم وارد این رشته شوم.
به همین دلیل لیسانسم را با مخالفتهای زیادی که وجود داشت، در رشته میکروبیولوژی انتخاب کردم و سمت پزشکی نرفتم. رشته میکروبیولوژی را به این امید خواندم که در مقاطع بالاتر ژنتیک بخوانم. بعد از اتمام لیسانس، برای ورود به رشته مورد علاقهام که فقط ۸ نفر ظرفیت داشت، من با اختلاف یک نفر قبول نشدم.
در زمانی که تصمیم گرفته بودم خودم را برای آزمون فوق ليسانس سال بعد آماده کنم، با مبحث دورههای مرتبط با کامپیوتر آشنا شدم و بهعنوان یک کار تفریحی به سراغ دورههای شبکه رفتم و بعد از آن مسیر زندگیام کاملا عوض شد و تصمیم گرفتم که کار و ادامه رشتهام در حوزه دیجیتال مارکتینگ باشد. به همین دلیل تغییر رشته دادم. آن زمان در بیمارستان کار میکردم و دیدگاه متفاوتی داشتم، بنابراین سعی کردم همه چیز را تغییر بدهم و وارد رشته دیجیتال مارکتینگ شوم.
در بهترین زمان ممکن وارد شرکت کهکشان شدم!
در ابتدای کارم با مجموعه کهکشان آشنا شدم. دو سه هفته بود که از ثبت این شرکت توسط آقای عباس نژاد گذشته بود و من خوشبختانه در اوایل کار این شرکت به گروه ملحق شدم. عملا ما چند جوان تازه فارغ التحصیل بودیم که در سال ۱۳۷۹ در یک دفتر ۷۰ متری در یوسف آباد تصمیم گرفتیم که دوره های تخصصی دیجیتال مارکتینگ برگزار کنیم.
در زمان خودمان استارت آپ بودیم بدون اینکه بدانیم این واژه وجود دارد واقعا با چند جوان فاقد تجربه کاری را شروع کردیم که آن زمان در ایران تعداد انگشت شماری از افراد شروع کرده بودند. خیلی از کارهایی که طی این ها انجام دادیم کارهایی بود که برای اولین بار در ایران داشت اتفاق می افتاد.
این سالها یکی از مهمترین کارهایی که کردیم این بود که گرایش مجموعه را امنیت اطلاعات انتخاب کردیم، برای اولین بار در ایران دورههای امنیت اطلاعات را برگزار کردیم و شاید اولین مرکز تخصصی دیجیتال مارکتینگ در ایران هستیم.
شاید ظاهرا و شناسنامهای بزرگ شدیم ولی در درون هنوز حس می کنیم همان بچههای ۱۶-۱۷ ساله هستیم و هنوز دوست داریم آن چالشهای قبلی را تجربه کنیم، هر روز در کارمان دنبال چالش هستیم تا بتوانیم پیشرفت کنیم.
گسترش تدریجی شرکت با ایدههای جدید
گروه شرکتهای کهکشان شامل ۳ شرکت است. شرکت مادر ما که در سال ۱۳۷۹ شروع به کار کرد؛ موسسه فرهنگی هنری کهکشان نور نام دارد، این شرکت برگزارکننده دورههای تخصصی دیجیتال مارکتینگ بوده که مدارک بی ال میدهد. این دورهها کاملا در سطح تخصصی و به روز دنیا بوده و هستند.
در آن سالها که ما شروع به کار کردیم تازه این رشته وارد ایران شده بود و کسی با این مطالب آشنا نبود. اصلا خود اینترنت هم در آن زمان نایاب بود. در دانشگاه ما با هزینه بسیار زیاد اینترنت را فراهم می کردیم و تازه کارتهای اینترنت وارد بازار شده بودند.
یکی دو سال بعد از شروع دورههای آموزشی ما بحث امنیت را مطرح کردیم. اولین کلاس ما هم «هکینگ اکسپوس» بود.
واژه هک اولین بار بود که داشت در ایران مطرح میشد بعد به تدریج ما روی بحث امنیت اطلاعات بیشتر پیش رفتیم و تخصص گروه ما برگزاری کلاس هایی با این موضوع شد. حتی بزرگ ترین پروژه امنیت اطلاعات کشور را از صفر تا صد ما انجام دادیم البته طی این سال ها دوره های پایه آی تی هم برگزار کردیم.
سال ۸۶ با توجه به نیازهای مخاطبان به مشاوره کم و بیش تلاش کردیم که مشاوره هم بدهیم، بعد از جدیشدن موضوع در همان سال ۸۶ شرکت دوممان را تأسیس کردیم. شرکت «کهکشان مشاور ایمن»
که این شرکت عملا کار پیادهسازی و مشاوره را بر عهده داشت و ما توانستیم کارهای ملی و بزرگ زیادی از جمله کارهای بانکی و مالی و اعتباری و شهرداریها را به خوبی انجام دهیم.
همیشه علاقه ما به کارهای دانش بنیان، نوآوری و خلاقیت در گروه ما موج میزد و به هیچ کار و fi پیشنهاد ihd جدید «نه» نمیگفتیم تا بتوانیم راهحلهای جدید ارائه بدهیم. در نهایت سال ۹۳ تصمیم گرفتیم شرکت دانش بنیان کهکشان «دانا» را تأسیس کنیم. در واقع، عملا تجربیات قبلیمان را در این شرکت وارد کنیم و بهعنوان یک شرکت دانش بنیان بتوانیم این دانش را به مدل تجاریسازی بومی تبدیل کنیم.
طی این سالها کارهای دیگری هم انجام دادیم مثل کارت اینترنت بیتا و هاستینگ بیتا و انتشارات کهکشان و اخیرا دپارتمان مشاغل کهکشان را داشتیم. همه این کارها باعث شده که ما در کار خود بهعنوان یک شرکت دانش بنیان، بهترین تجربیات را جمعآوری کنیم و با کلی تحقیق و پژوهش به دانش بومی تبدیل کنیم تا کاربرد داشته باشد.
بهناز آریا: شکست برای ما یک آپشن نبوده است
پذیرفتن شکست هرگز برای ما آپشن نبوده است. هیچ وقت به این فکر نکردیم که مثلا استارت آپی راه بیندازیم بعدش ببینیم که میشود یا نمیشود. اصلا برای ما گزینه نشدی وجود نداشت. اگر نمیشد یک راه دیگری کردیم. یا راهی پیدا میکنیم یا راهی میسازیم.
خیلی راهها را رفتیم و احساس کردیم میشد کار بهتری کرد ولی باز هم تجربه خوبی بود. بازیهایی است که تعدادی نقطه را به هم وصل میکنند و به آن به شکل خاصی میرسند. ما همه نقاط را لازم داشتیم تا برسیم به این جایی که هستیم. هر کدام از آن اتفاقاتی که افتاده یکی از نقطهها بوده و شخصیت کاری ما را شکل داده است. در واقع مسیر کارآفرینی به نوعی تشکیل شده از نقطههایی که کارآفرین آنها را به هم وصل میکند.
یک خاطره تلخ
اوایل کارمان یادم است که داشتیم برای یک ارگان نظامی دوره ای برگزار می کردیم، مدیر مجموعه زنگ زد به من و خیلی بد صحبت کرد، كلا من را شست و گذاشت کنارا انگار من را با لودر له کرد، گوشی را گذاشتم و یک ساعت گریه کردم و گفتم من دیگر این کار را ادامه نمیدهم. هزاران بار دیگر اتفاقاتی افتاد ولی هیچ وقت من کم نیاوردم. واقعا الآن می خندم به گریه های آن روزها ..
الآن هم وقتی پرسنل من ناراحت هستند به آنها می گویم که من هم بارها گریه کردهام، بارها فشار رویم بوده، بارها گفتم چرا؟ ولی عادت کردم و تجربه شده و پوستم کلفت شده و به هر طریقی ادامه دادم. شما هم اشکال ندارد گریه کنید ولی بروید به جایی و یواشکی گریه کنید، بعدش اشک های تان را پاک کنید و قوی برگردید. اصلا به روی خودتان نیاورید که گریه کردید. هیچ اشکالی ندارد. ضعف نشان دادن اشکال دارد.
سن شناسنامهای مهم نیست انرژی مهم است
آدم اگر تلاش نکند زنده نمیماند. سن شناسنامهای آدم اصلا مهم نیست، بلکه انرژی آدمها تعیین میکند که چند سالشان است. شما هستید که این انرژی را ایجاد میکنید.
یک داستانی میخواهم برایتان تعریف کنم؛ در ژاپن ماهیفروشها از دریا ماهی میگرفتند و در ساحل میفروختند، بعد از مدتی ماهیهای اطراف و میشوند ماهی گیرها کمی جلوتر میروند و ماهی می گیرند، هر چه دورتر می رفتند فاصله بیشتر می شد و ماهی ها در مسیر برگشت می مردند. مردم می گفتند ان ماه تازه تفاوت دارد.
ماهی گیرها فکر کردند چه کار کنند. تصمیم می گیرند ماه را در یخ بگذارند. این کار را انجام می دهند، باز هم مردم حرف قبلی را می زنند تصمیم می گیرند که حوضچه آب درست کنند و ماهی را تا زمان بازگشت درج نگه دارند.
طوری که مردم ماهی زنده را خریداری کنند. باز همان حرف قبل می شوند. این دفعه توی حوضچه یک کوسه کوچک انداختند تا ماهی ها به تو بیفتند. کوسه اولش چند تا ماهی را می خورد اما وقتی سیر می شد به ماهی های نداشت اما ماهی ها از ترسشان در حال جنب و خروش بودند. انگار واقعا در اقیان بودند و وقتی به ساحل می رسیدند همان مزه واقعی رو میدادند.
هر از گاهی در حوضچه زندگی تان یک کوسه بیندازید. وگرنه هرگز جوان نمی مانید کسب و کارتان هم جوان نمی ماند. همیشه چالش پذیر باشید. خودتان چالش ایجاد کنید برای اینکه پیشرفت کنید. من هر زمانی که زیاد دچار روزمرگی می شوم، می گویم وقت کوسه است! می رویم سراغ یک سرویس تازه ای که تا به حال نرفته باشیم.
کار جديد انجام می دهیم. حتی خودم شخصا سراغ یک کار و دانش جدید می روم. کاری که احساس می کنم باید برایش بجنگم را شروع می کنم. همواره با پروژه های جدید طراوت سیستم را حفظ می کنیم. الآن اگر کسی دنبال برگزاری دوره جدیدی در ایران باشد، دنبال ما می آید. چون می دانند ما تیم چالش پذیر و انتقادپذیری هستیم.
حالتان با کارتان باید خوب شود
از نگاه بهناز آریا اگر عشق نداشته باشید به آن چه به آن معتقدید، هرگز موفق نمی شوید، اشتیاق و علاقه ای که به کارتان وجود دارد اگر نباشد و حالتان با آن کار خوب نشود به هیچ عنوان موفق نمی شوید، ممکن است شما کارهای بسیاری داشته باشید یا اینکه کارتان خیلی پیچیده باشد فرقی نمی کند هردو جا باید عشق وجود داشته باشد. احساس می کنم آدمها از درصد بسیار کمی از توانایی هایشان استفاده می کنند. آن قدر توانایی های انسان زیاد است که ما فرصت نداریم از همه آنها استفاده کنیم.
(در این خاک، در این خاک، در این مزرعه پاک، به جز عشق، به جز مهر، دگر بذر نگاریم)
آموزش کاری است که به آدم انرژی میدهد
انتخاب با ماست که محیط کار برای ما لذت بخش باشد یا نباشد. همه چیز الت ماست. من به شانس اعتقاد ندارم. شانس استفاده صحیح از فرصت هاست می توانیم اطراف خود را تبدیل به بهشت کنیم یا جهنم.
اگر کارمان هیجان ندارد این انتخاب ماست. ادامه کار هم انتخاب ماست. کهکشان یک فرصت را فراهم کرد تا آنچه را دوست داشتم در کارم ایجاد کنم. من هرگز روحیه کارمندی نداشتم. همیشه روحیهام روحیه لیدری بوده است.
دوست دارم خودم راه پیشنهاد دهم و مدیریت کنم، معنفاه که آدم است که به آدم انرژی می دهد. به خصوص وقتی که می بینید خیلی کسان کی آموزش آنها را فراهم کرده اید، بعدها می روند و در جاهای خوبی کار می کند و موفق می شوند، حتی داریم بچه های قدیمی کهکشان که در گوگل و آمازون و کار کنند. دائم ایمیل می زنند، ارتباط دارند، تشکر می کنند و به اصطلاح ها کهکشان هستند. چه چیزی لذت بخش تر از این؟!
اخبار اول صبح حال تان را میگیرد
تلویزیون ایران و اخبار را اصلا نمیبینم. ولی به شدت اهل فضای مجازی هستم. اتفاقات منفی اخبار روی روحیه آدم تأثیر میگذارد از اول صبح حالتان را میگیرد، اخبار چه در تلویزیون چه در فضای مجازی با بزرگنمایی تمام دست به دست میچرخد، هر کسی چهارتا حرف روی آن میگذارد. بعدش خبر بعدی. تازه معلوم نیست که خیر مورد نقل صحت دارد یا نه. خیلی از این خبرها الكی باعث حرص خوردن آدمها میشود. بعدش می فهمیم که خیلی جدی نبوده است!
تجربه ما را کارآفرین کرد!
الان اگر شما بخواهید استارت آپ راهاندازی کنید به شما کلی کتاب معرفی میکنند که بخوانید و راه و چاه را یاد بگیرید. همه چیز برای ما براساس حس و تجربه خودمان بود، کتابهایی که میخواندیم کتابهای فنی خودمان بود. واقعا هیج وقت همین کتابی تأثیر فوقالعادهای روی من نگذاشت. جالبه است که اگر به نکتهای در کتاب برمیخوردم، میدیدم که خودم آن را گذراندم و تجربه کردم اما یک کتاب خیلی مفید بوده: «فلسفه ماهی»
داستان کوتاهی در مورد بازار ماهیفروشهاست که تنها کسبوکاری بسیار موفق را راه میاندازند، سپس خیلی از مدیران و بازاریابان ارزیابی میروند و این بازار را میبینند، برای اینکه برای کارشان ایده بگیرند. این کتاب کوچک، ساده و در عین حال بسیار مفید و مؤثر است.
فیلمهای تأثیرگذار در زندگی بهناز آریا
- فیلم «گو بیگ» سه نفر تصمیم میگیرند کاری راهاندازی کنند. این ۳ نفر کاری میکنند که بقیه فکر کنند شرکتشان خیلی بزرگ است. در حالی که ۳ نفر بیشتر نیستند و البته بدون جا و مکان، حالا با این بزرگ نشان دادن، واقعا تبدیل به کسبوکاری بزرگ میشوند. این فیلم دقیقا مصداق کار ما در کهکشان بود. مثلا خود من یک جا نقش منشی بودم، یک جا نقش مدیر، یک جا نقش آبدارچی. اولش فقط ادعا میکردیم که شرکت بزرگی هستیم تا بتوانیم کار بگیریم.
- فیلم هندی «همانند ستارگان روی زمین» داستان زندگی یک معلم است که یک کودک کاملا ناتوان را با روش تدریس خودش تبدیل میکند به توانمندترین شاگرد کلاس، به قدری این فیلم در مورد روش تدریس و برخورد با افراد تأثیرگذار است که من آن را همیشه به همه مدرسها میدهم تا ببینند که ما در حوزه آموزش چه قدر میتوانیم روی آدمها تأثیر داشته باشیم و زندگی آنها را زیباتر کنیم.
تعریف موفقیت از زبان بهناز آریا
رسیدن به نقطه ای که بگویید که من از آن چه هستم خوشحال و راضاهان به آن چه انجام می دهید. فرقی نمی کند در هر سمت و هر شغل و هر جایگاه توانسته باشم از توانمندی های خودم به بهترین شکل استفاده کنم و احساس رضا از خودم داشته باشم من موفق هستم. حال فرقی نمی کند آبدارچی باشم با مد خیلی عالیه که بهترین آن چه می توانم باشم، باشم.
بهترین بازار برای سرمایه گذاری
صنعت دیجیتال مارکتینگ Digital marketing جای خوبی برای سرمایهگذاری است. چون بستر کليه صنایع در حال ورود به دیجیتال مارکتینگ است. چه پزشکی چه مهندسی و… همه به سمت تکنولوژی میروند. اصولا حرفه ما جامعه آماری بالایی دارد و مخاطبان اش هر روز بیشتر میشوند و مهم تر از همه اینکه مخاطب ما نمی تواند از آن دور باشد و مصرفکننده نباشد. این سرمایهگذاری مناسبی محسوب میشود. کارهایی شبیه مواد غذایی است که همیشه مشتری دارد و کسی نمیتواند استفاده نکند.
ما میبینیم که مایکروسافت میآید با عدد بیلیون دلاری لینکدین را می خرد، این یعنی این حوزه چه تجارت بزرگ و وحشتناکی است. این اعداد و رقم های بزرگ می گوید که خون در رگهای صنعت حال و آینده در صنعت آی تی است. در بخش هایی از اطلاعات باید سرمایهگذاری کرد که مخاطب بالایی داشته باشد و نیازی اساسی را پاسخ دهد. شما زمانی موفق هستید که محصول و سرویس شما پاسخگوی نیاز بزرگی باشد.
معاشرت با ۵ نفر بالاتر از خودمان
تلاش کنید حداقل ۵ نفر بهتر از خودتان را داشته باشید و اطراف خود را با آدمهای تلاشگر و چالشی و موفق پر کنید. قطعا شبیه آنها میشوید.
چند جمله کوتاه
سلامتی، ارزشمندترین دارایی آدمهاست.
ورشکستگی: گاهی لازمه و برای بعضی نقطه شروع دوباره است.
قرعه کشی: تفریح جالبی است.
فساد و رانت: یک بیماری که باید درمان شود.
رکود و رونق: مهم است چون باعث تلاش می شود.
وام، هرگز وام نگرفتم چون پدرم می گفت قسط آرامش آدم به هم میبد
کار تیمی: پایه و اساس هر کاری است که متأسفانه در ایران ضعیف است.
کارمندی: مهم نیست در هر جایی بهترین باشیم
اعتماد به نفس: واقع بینانه اعتماد به نفس داشته باشید.
نظم: تا جایی خوب است که جلوی خلاقیت را نگیرد
(گاهی انعطاف و فراتر از چهارچوب رفتن باعث نوآوری و خلاقیت می شود)
تعهد: بسیار معتقدم و تعهد ما را به عنوان انسان معرفی می کند.
سخن آخر از نلسون ماندلا:
تحصیل و آموختن قوی ترین سلاحی است که می توان با آن جهان را تغییر داد. ا در این خاک، در این خاک، در این مزرعه پاک، به جز عشق، به جز مهر، دگر چیز مکارید.
منبع: زوم کد